نمایش صفحات


 

گفت جرمم چیست اى داناى راز

 که بما گویى: تو مسجد را مساز


 


 

ملک الشعراى بهار


 

     فصل دوم

مخالفان معابد و مساجد مجازى



مخالفان کلیساى مجازى

در آیین مسیحیت عده‏اى که گرایش سنتى داشتند با پدیده کلیساى مجازى
به مخالفت پرداختند. این مسئله در موارد بسیارى مورد انتقاد اسقف‏ها
و کشیشانى قرار گرفت که معتقد بودند اینترنت مردم را از کلیسا دور کرده است
و باعث کاهش حضور مسیحیان، در روزهاى یک‏شنبه مى‏شود. به همین دلیل
طى اطلاعیه‏هاى مکرر اعلام کردند که هیچ جایگزینى براى حضور در کلیسا
وجود ندارد و مسیحیان موظف هستند روزهاى یک‏شنبه به کلیسا بیایند.
سنت‏گرایان همچنان معتقدند که اینترنت عامل جدایى مؤمنان مسیحى از کلیسا
و قطع رابطه آنان با سازمان کشیشان است.
[1]

    کن کلسى، از بنیانگذاران کلیساى مجازى در پاسخ این انتقاد به خبرنگار
آسوشیتدپرس گفت: این مهم نیست که مسیحیان به کلیسا بروند یا از طریق
اینترنت خود را در کلیسا حس کنند، این مهم است که رابطه آنها با جهان
مسیحیت و دنیاى کلیسا قطع نشود. ما باید تصمیم بگیریم که یا رابطه را براى
همیشه قطع کنیم و هر روز شاهد کاهش مؤمنان باشیم، یا بپذیریم که این رابطه
وجود داشته باشد حتى به شکل مجازى.
[2]

    صد البته که مسجد مجازى، آستانه‏اى است براى پر کشیدن به مسجد

محله. یک عروج از مسجد مجازى به مسجد واقعى. شاید بى‏جهت نباشد
که معراج معنوى پیامبر
صلى‏الله‏علیه‏و‏آله از مسجد بود تا به مسجد.[3] و این فرآیند، یک انسان
سرگشته از مدرنیته و تبلیغات صهیونیسم را به دامن اسلام آورده و در مأمن
مسجد جاى مى‏دهد. ساخت مساجد مجازى، دست کشیدن از مسجد سنتى
نیست بلکه در راستاى تعالى ذکر خداست. مگر نه آن است که مى‏توان جوان
آشفته در بازار دنیاى دیجیتال را با همین ابزار جذب کرد و پس از زلال کردن
فطرت گمشده‏اش، دست او را گرفت و در گوشه‏اى از مسجد فیزیکى گذاشت
تا این بار به‏طور واقعى نه مجازى، به‏طور عینى نه فقط ذهنى به استماع حقیقت
و کرنش در برابر خدایش بپردازد. آیا جوان غربى‏اى که از اساس، اسم مسجد
به گوش‏اش نخورده و یا از مسجد مفهومى بد ـ بخاطر تبلیغات سوء استکبار ـ
در ذهن دارد، نباید با استفاده از ابزارهاى جهانى، همو را که در پاى اینترنت
نشسته، از حقیقت مسجد آشنا نمود.
[4] مثلاً رهبران دین شینتو، با ابزار معابد
مجازى، افراد را به معابد واقعى مى‏کشانند. کاهن اعظم معبد «شینگو» در جنوب
ژاپن معتقد است:

                              «مردم خصوصا جوانان از خدمات معابد مجازى
                         استفاده مى‏کنند که در بسیارى موارد منجر به بازدید عملى
                         آنان از معبد ما مى‏شود».
[5]


    لذا باید نخبگان بر «مدیریت تحول» نظارت کنند و بجاست در همایشى
نحوه استفاده ابزارى از مسجد مجازى براى فراخواندن به مسجد حقیقى بررسى
گردد. رهبر انقلاب مکررا این را وظیفه نخبگان حوزوى و دانشگاهى دانسته‏اند:

                              «مدیریت تحولات کشور باید در دست نخبگان
                         دانشگاهى و حوزوى باشد و در این روند، علاوه
                         بر معیارهاى جهانى پیشرفت، معیارهاى نور و ملاک‏هاى
                         ویژه نظام اسلامى مورد توجه اکید قرار گیرد».
[6]

    و

                              «مدیریت تحولات و هدایت فعالیت‏هایى که به ترمیم،
                         تکمیل و پیشرفت مى‏انجامد باید در دست نخبگان حوزه
                         و دانشگاه باشد».
[7]

    جهت روشن شدن موضوع به برخى ایرادات منتقدین احتمالى حضور
مسجد در فضاى مجازى اشاره مى‏کنیم. تا هم ضرورت توجه بدان مشخص
گردد و هم جایگاه مسجد مجازى و مسجد فیزیکى و نحوه تعامل این دو
با یکدیگر آشکار شود.

مسجد مجازى، کانون اجتماعات نیست

دیدگاهى معتقد است اینترنت نمى‏تواند «اجتماع دینى» ایجاد کند.
زیرا از شاخص‏هاى اساسى مساجد، کانون اجتماع بودن آن است. و این مزّیت،
در فضاى وب، ناممکن است.

     در پاسخ باید گفت هرچند اینترنت نمى‏تواند امکان یک اجتماع واقعى را

فراهم سازد ولى ادعاى اینکه از ایجاد هرگونه ارتباطى با افراد هم ناتوان باشد،
ناصواب است. فضاى وب، مى‏تواند مجموعه‏اى از مسلمانان هم سلیقه را درکنار
هم قرار دهد. و بى‏شک آن گستره فرا جغرافیایى در محیط اینترنت، خود مزیتى
ستودنى است. افزون براین‏که مساجد مجازى نمى‏خواهند جایگزین مساجد
واقعى شوند بلکه درصددند در کنار آن به نشر و تعمیق معارف دینى بپردازد.
این ایده درصدد الزام به این است که در کنار مساجد فیزیکى، باید از این‏هم
مغفول نماند.

مسجد مجازى، موجب تقدس‏زدایى

اینترنت، باعث روزمره شدن و تقدس‏زدایى امر مقدس تجربه‏هاى شخصى
بندگان با خدا مى‏شود. بى‏تردید آن قداستى که در مساجد واقعى است،
در مسجد مجازى، میسور نیست. معمارى مسجد، فضاى معنوى مسجد و...
همه در ساخت هویت دینى فرد مؤثر است و این در فضاى وب، مغفول است.
افزون بر این‏که فضاى اینترنت، فضاى مستهجن و غیراخلاقى است.

     در این‏که مسجد مجازى فاقد این مزیت‏هاى مساجد واقعى مى‏باشد،
شکى نیست. لیک سؤال این است که، چقدر از انسان‏ها از این مساجد مى‏توانند
بهره ببرند؟ آیا اساسا مساجد از گسترگى و پراکنش جغرافیاى مطلوب برخوداند
تا در دسترس همه باشد؟ آیا این، به ما تجویز مى‏کند آن‏دسته از مخاطبان را که
با مسجد ارتباط ندارند، رها کنیم؟! افزون براین‏که برخى از مخاطبان مسجد هم
در فضاى مجازى حضور دارند. آیا بسنده کردن به صرف تبلیغات دینى در
مسجد، کفایت مى‏کند؟

     در واقع مسجد مجازى مى‏خواهد این خلأها را پر کند. جایى که دست

مسجد فیزیکى از رسیدن بدان، ناتوان است. با مساجد مجازى، مخاطبانى که
به نحوى دسترسى به مساجد ندارند، نیز بطور کامل از معنویت و معرفت مسجد
بى‏نصیب نمى‏مانند. چرا که «
لایَسْقُطُ الْمَعْسُورُ، بِالْمَیْسُورِ وَ ما لایُدْرَکُ کُلُّه لایُتْرَکُ
کُلّه
».[8] به قول شاعر:


 

آب دریا را اگر نتوان کشید

 هم به قدر تشنگى باید چشید


 


 

     نکته دیگر آنکه تنها 5/1% از مجموع اطلاعات موجود در اینترنت،
غیراخلاقى و مستهجن است. البته با تولید انبوه در فضاى مجازى، باید این
درصد را هم از بین برد.[9]

 

 

مسجد مجازى، باعث دورى از مساجد فیزیکى

گسترش مساجد مجازى، موجب دورى مردم از مساجد مى‏شود. زیرا یکى از
رقباى مساجد، رسانه‏ها اعم از تلویزیون، رادیو و... است، اینترنت خود
به نحوى، رقیب مساجد است. بردن مساجد به فضاى وب، در کاهش استقبال از
مساجد مؤثر است، زیرا نیازى را که مساجد بدان پاسخگو بودند، این بار
به آسانى در اینترنت، قابل یافتن است. انجمن معابد شینتو که مرکز آن در
پایتخت ژاپن بوده و بر حدود 80 هزار معبد در سراسر کشور نظارت دارد،
در راستاى برخورد با معابد مجازى، در ماه ژوئیه اعلام کرد:

                              «هیچ یک ازخدایان شینتو در اینترنت وجود ندارند».[10]


    همچنان‏که یوشیا سنو، رئیس بخش تحقیقات انجمن شینتو معتقد است:

                              «خدایان شینتو در مکان و فضاى یک معبد جاى
                         گرفته‏اند و در نتیجه زیارت‏کنندگان باید عملاً معبد را زیارت
                         کنند».[11]

    این استدلالى است که در مسیحیت هم مخالفان کلیساى مجازى بر آن
اصرار دارند. اگر مخالفان، اینترنت و رسانه‏هاى دیجیتال را رقیب مساجد
مى‏دانند، چرا بر حل این نزاع، طرحى نمى‏اندازند؟! آیا این تهدید را نباید
به فرصت مبدل کرد؟ آیا موضع انفعالى در قبال این غول رسانه‏اى، که روز
به روز در حال ربودن مخاطبان مسجد است، بسزاست؟! به نظر در نزاع دین
و تکنولوژى، رویکرد حذف هر کدام، مناسب نیست بلکه مى‏توان، با رویکرد
تعامل، هم عرصه اینترنت را دینى کرد و هم دین را با ابزارى جدید عرضه نمود.
اینترنت مى‏تواند در عرضه دین در عرصه دنیا، نقش آفرینى کند. و از سوى
دیگر، با حضور دادن دین در اینترنت، فضاى خالى دین را نیز پر کرد. به نظر،
رها کردن این فضا، موجب مى‏شود محیط «زندگى دوم»[12] انسانى، تنها
با تولیدات مستهجن و غیراخلاقى پر شود. همچنان‏که گفتیم تنها کمتر از 5%
محتواى وب، تولیدات دینى است،[13] حال چقدر از این، اسلامى و شیعى ناب
است، جاى تأمل دارد.

     از مراکز پیش‏رو در فضاى مجازى، «آستان قدس رضوى» است
که زیارت مجازى را هم فراهم آورده است. تردیدى نیست که زیارت مجازى،

نه تنها تعداد زائران حرم را کاهش نداده بلکه در راستاى افزایش زائران بوده
است. براى نمونه در سال جارى 536 هزار و 400 بازدید از وب سایت پخش
زنده حرم رضوى به آدرس اینترنتى  Razavi.tvانجام شده است.
بیشتر بازدیدکنندگان این وب سایت از خارج کشور هستند.[14] افزون براین‏که
دل‏هاى عاشقى را که در آن لحظه، امکان حضور در حریم رضوى را ندارد،
به میهمانى حرم ملکوتى‏اش فرا مى‏خواند و ایجاد چنین رابطه‏اى، در گسترش
فضایل معنوى، بسیار مؤثر است. اینکه مریدى، به محض اراده، بتواند با مرادش
ارتباط برقرار نماید. و اساسا اسلام ارتباط همیشگى را مى‏پسندد.
نه بسان مسیحیت که هفته‏اى یک روز براى اجراى مراسمى عبادى صرف
به مدت یک ساعت،[15] کلیسا را به روى پیروان مى‏گشاید.

 

مسجد مجازى، شتاب دهنده اعتیاد به اینترنت

از نقدهاى احتمالى، این است که اعتیاد به اینترنت، در جامعه، به حدى است
که باید از آن به بحران نام برد. دعوت دوباره مردم به اینترنت، با ابزار مسجد
مجازى، خود بر این بحران مى‏فزاید.

     همچنان‏که گفته شد، این بحران ناشى از تهى بودن اینترنت از اخلاق و دین
ـ چه در محتوا و چه در کاربرد ـ است. به‏نظر مى‏رسد دین، قادر است این بحران
را کاهش دهد. دین مى‏تواند هم محتوا و هم نحوه بهره‏گیرى از این ابزار را
اخلاقى نماید. لذا دور شدن دین از این فضا و سپردن عنان آن بدست افراد

غیراخلاقى، نه تنها از این بحران نمى‏کاهد بلکه  به رشد آن سرعت مى‏بخشد.

     تأکید مى‏شود که مسجد مجازى نمى‏خواهد کاربر خود را در این فضا نگه
دارد بلکه درصدد است او را به آغوش محیط مسجدواقعى بکشاند. و این خود
در کاهش اعتیاد به اینترنت مؤثر خواهد بود. صد البته که مسجد مجازى
یک آستانه است براى عروج به مسجد واقعى.

 

 

مسجد مجازى، و عدم پیام رسانى چهره به چهره

انتقال پیام در محیط‏هاى واقعى بخاطر چهره به چهره بودن، امتیاز ویژه‏اى را
داراست. اما آنچه از انتقال پیام مهمتر است، ماندگارى پیام است و این در فضاى
مجازى مفقود است.

     به نظر مى‏رسد با راهبردى که براى مسجد مجازى تعریف شد که عبارت
بود از آستانه بودن براى مساجد واقعى، پاسخ این پرسش نیز روشن گردید.
زیرا مساجد اینترنتى، نمى‏خواهد مخاطبان را از مسجد واقعى دور سازد
و به خود جذب نماید بلکه درصدد آن است که مخاطب را به فضاى مسجد
واقعى بکشاند. به تعبیرى مسامحه‏اى، مساجد مجازى، در طول مساجد
واقعى‏اند نه در عرض آن. با این راهبرد، مى‏توان براى انتقال پیام از مسجد
مجازى هم بهره برد، ولى این پیام را طورى انتقال داد که او براى تداوم،
و ماندگارى پیام، خود را به آغوش مسجد واقعى بکشاند.

     افزون بر این‏که امروز به کمک تکنولوژى‏هاى جدید، حتى بخشى از
امکان تبلیغ چهره به چهره را فراهم گشته است. در شیوه جدیدى که به تازگى
ابداع شده و مراحل تکامل خود را طى مى‏کند، مى‏توان احساس لامسه را از

طریق اینترنت انتقال داد. دراین روش با استفاده از حس گرهایى که phantom
نام گرفته‏اند، مقدار نیروى وارده تبدیل به پالس‏هاى الکتریکى شده و از سوى
دیگر مجددا این پالس‏ها تبدیل به نیروى مکانیکى مى‏شوند. بدین معنا که
هنگامى که شخص در انگلستان شیئى را لمس مى‏کند، فردى که در آمریکاست
نیز مى‏تواند این کار را انجام دهد. در این روش نه تنها فرد مى‏تواند نیروى إِعمالى
را حس کند بلکه خصوصیات سطوح از قبیل زبرى، سختى و نرمى نیز قابل درک
است. موفقیت این شیوه تاحد بسیار زیادى مرهون سرعت بالا و پهناى باند
وسیعى است که از طریق فیبرهاى نورى در اختیار کاربران اینترنت قرار گرفته
است.[16]

    در ادامه همین پرسش ممکن است برخى، رسانه‏ها بویژه مسجد مجازى
را بخاطر غیرواقعى و غیررفتارى بودن، اثرگذار ندانند. چرا که در محیط‏هاى
واقعى، بخاطر رفتارى بودن و نیز تکرار، انجام مناسک، بخشى از رفتارِ ماندگار
در فرد مى‏شود.

     تامپسون معتقد است سنت براى بقا به تکرار و اجراى مجدد در طول زمان
نیاز دارد. اما در جامعه رسانه‏اى چنین نیازى وجود ندارد. رسانه‏ها، سنت‏ها را
حفظ مى‏کنند. بنابراین افراد، با اعتماد به انعکاس سنت در رسانه‏ها، در مناسک،
کمتر شرکت مى‏کنند. تامپسون با یک مثال ساده این قضیه را تفهیم مى‏کند.
فرض کنید یک مناسک سنتى از تلویزیون پخش مى‏شود. اکثریت افراد جامعه
تماشا مى‏کنند و احساس تعلق به مناسک دارند؛ اما با وجود تلویزیون حضور
فیزیکى را ضرورى نمى‏دانند.

                              «تثبیت محتواى نمادین در محصولات رسانه‏اى

                        (کتاب، فیلم و غیره) شکلى از تداوم زمانى فراهم مى‏سازد
                         که نیاز به تکرار یا اجراى مجدد را از بین مى‏برد.
                         بدین ترتیب، زوال برخى از جنبه‏هاى آیینى سنت
                         (حضور در کلیسا و غیره) لزوما نباید به عنوان زوال سنت
                         تعبیر شود. بلکه مى‏تواند تنها، بیان‏کننده این حقیقت باشد
                         که حفظ سنت در طول زمان به تکرار و اجراى مجدد کمتر
                         وابسته است».[17]

    باید توجه نمود که میان تبلیغ دینى در فضاى مجازى و دنیاى واقعى تفاوت
ابزارى است. و تفاوت در محتوا نیست، بلکه تفاوت در ابزار است؛ تبلیغ دین در
فضاى مجازى محدودیت‏ها و امکاناتى دارد؛ همان‏گونه که تبلیغ در دنیاى واقعى
با این محدودیت‏ها و امکانات مواجه است.[18]

 

قداست مسجد با ساختمان است

با توجه به احکامى که خود ساختمان مسجد در فقه اسلامى دارد، معلوم مى‏شود
که خود ساختمان مسجد، جایگاهى خاص دارد. مسجد مجازى بخاطر نداشتن
این مزیت نمى‏تواند مطلوب باشد.

     راهبرد اساسى مسجد مجازى، رونق دادن به مسجد فیزیکى است.
ولى آنچه که در پاسخ به سؤال لازم است تبیین گردد این است که چه چیزى را
منشأ قداست مسجد بدانیم. اگر مجموعه مفهومى مسجد را دربردارنده دو چیز:
یکى ساختمان و دیگرى کارکردها بدانیم، آنچه بر این مسجد قداست بخشیده

است انتساب آن به خداست. همچنان که علامه طباطبایى رحمه‏الله ذیل آیه 36 سوره
نور، علت رفعت مساجد را چنین مى‏داند:

                              «علت رفعت این خانه‏ها همان «یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ»
                         است».[19]

    پس اگر مسجدى کارکردى غیر از ذکر نام خدا را دارا باشد، شایسته است
که تخریب گردد. رفعت و قداست مسجد ناشى از کارکرد الهى آن است.
داستان مسجد ضرار گواهى محکم براین ادعاست که مسجد بدون کارکرد الهى،
نه تنها مطلوب نیست که مبغوض خداى متعال نیز هست.

                              «وَ الَّذینَ اتَّخَذُوا مَسْجِدا ضِرارا وَ کُفْرا وَ تَفْریقا بَیْنَ
                         الْمُؤْمِنینَ وَ إِرْصادا لِمَنْ حارَبَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ وَ لَیَحْلِفُنَّ
                         إِنْ أَرَدْنا إِلاَّ الْحُسْنى وَ اللَّهُ یَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَکاذِبُونَ
».[20]

                             «و آنهایى که مسجدى اختیار کردند که مایه زیان و کفر
                         و پراکندگى میان مؤمنان است، و [نیز] کمینگاهى است
                         براى کسى که قبلاً با خدا و پیامبر او به جنگ برخاسته بود،
                         و سخت سوگند یاد مى‏کنند که جز نیکى قصدى نداشتیم.
                         و [لى] خدا گواهى مى‏دهد که آنان قطعا دروغگو
                         هستند».[21]

    داستان مسجد ضرار اشاره دارد که منافقان به بهانه‏ى افراد ناتوان و بیمار
یا روزهاى بارانى، در برابر مسجد قُبا مسجدى ساختند که در واقع پایگاه تجمّع

خودشان بود، و از پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله در آستانه‏ى عزیمت به جنگ تبوک، خواستند آنجا
نماز بخواند و افتتاح کند. بعد از مراجعت پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله از تبوک، آیه نازل شد و نیّت
شوم‏شان را برملا کرد. پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله فرمان داد مسجد را آتش بزنند و ویران کنند
و محلّ آن را زباله‏دان کنند.[22]

    حرمت مسجدالحرام که فضیلتى چندین برابر نسبت به مساجد دیگر دارد،
هم ناشى از کارکرد الهى آن است. آن‏روز که والى مکه، امام حسین علیه‏السلام را از این
شهر بیرون کرد به این خیال که هر کس به مکه حمله کند، به حکومت او آسیبى
نمى‏رسد، زیرا مکه شهرى أمن است! چیزى نگذشت که مکه را به منجنیق
بستند. علامه فرزانه حضرت آیت‏اللّه‏ جوادى آملى مى‏نویسد:

                              «ابن‏زبیر امام زمان خویش یعنى حسین بن على علیهماالسلام را
                         نشناخت و در حق او یارى نکرد. وقتى که حجاج ثقفى مکه
                         را با منجنیق ویران کرد، او به کعبه پناه برد. امّا هرگز طیرى از
                         ابابیل به یارى او نیامدند. کوه ابوقبیس نیز حجرالاسود را
                         گرامى نداشت. خلاصه این‏که دستى از غیب بیرون نیامد
                         براى یارى کعبه. حجاج ثقفى، جایگاه کعبه را ویران،
                         مطاف را منهدم و ارکان چهارگانه کعبه را خراب کرد.
                         حجرالاسود را چنان سنگ‏هاى عادى به دور انداخت».[23]

 

     در آیات نخست سوره بلد مى‏خوانیم:

                              «لا أُقْسِمُ بِهذَا الْبَلَدِ * وَ أَنْتَ حِلٌّ بِهذَا الْبَلَدِ ».[24]


                             «سوگند یاد مى‏کنم به این شهر ـ مکه در حالى که تو
                         به این شهر فرود آمده‏اى ـ تو در آن اقامت دارى
                         و زیست مى‏کنى».[25]

    این آیه نشان مى‏دهد که شرافت مکه بسبب شرافت و اهمیت آن کسى
است که مقیم آن بود. یعنى رسول عزیز اسلام که مردم را به توحید پروردگار
و اخلاص در عبادت خدا دعوت مى‏کرد. این آیه بیان مى‏کند که بزرگداشت
مکه و سوگند به آن بخاطر پیامبر اسلام صلى‏الله‏علیه‏و‏آله است که محل اقامت آن بزرگوار بود.
کما این‏که مدینه را به این سبب طیبه مى‏گویند که پیامبر خدا در حال حیات
و ممات در آن بوده و هست.[26]

    تفسیر نمونه با استدلال به این آیه، حرمت مکه را ناشى از وجود مقدس
پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله مى‏داند. به بیان این کتاب تفسیرى؛ محتواى آیه چنین است:

                              «این شهر به خاطر وجود پر فیض و پر برکت تو چنان
                         عظمتى به خود گرفته که شایسته این سوگند شده است.
                         و حقیقت همین است که ارزش سرزمین‏ها به ارزش
                         انسان‏هاى مقیم در آن است».[27]


 

اى کعبه را زیمن قدوم تو صد شرف

 وى مرده را از مقدم پاک تو صد صفا


 

بطحا ز نور طلعت تو یافته فروغ

 یثرب ز خاک تو با رونق و نوا


 


 

     تخریب برخى مساجد، منحصر در گذشته تاریخ اسلام نیست، بلکه طبق
گنجینه روایى، حضرت مهدى (عج اللّه‏ تعالى فرجه) نیز در عین گسترش

برخى از مساجد بویژه مسجد کوفه،
[28] بعضى از مساجد را تخریب خواهد
نمود.
[29] ابوبصیر از امام باقر علیه‏السلام نقل مى‏کند: هنگامى که قائم (عج) ما قیام کند
چهار مسجد از مساجد کوفه را ویران کند که بخاطر شادى به شهادت حسین
علیه‏السلام
ساخته شده بودند.
[30] تخریب این دست از مساجد بخاطر این است که به جاى
کارکرد الهى داشتن و تعظیم نمودن شهادت امام حسین
علیه‏السلام، به شادى
مى‏پردازند.
[31] در گنجینه روایى برخى روایات تصریح بر این دارند که حتى آن
حضرت، منابر را هم نابود مى‏کنند.
[32] تخریب مسجد یا اقدام به ساخت مسجد

نه یک کار متناقض و پارادوکس از امام است و نه کارى خلاف شرع. زیرا جدش
امام على
علیه‏السلام نیز چنین کارى انجام داد.[33] مرحوم صدوق رحمه‏الله طبق روایتى
مى‏گوید:

                              «امیرالمؤمنین علیه‏السلام هنگام گذشتن از مسجدى که مناره‏اش
                         بلند بود، دستور دادند تا آن را تخریب کنند».
[34]

    در برخى روایات شگفتى برخى صحابه ائمه علیهم‏السلام از تخریب مساجد توسط
امام مهدى (عج) را مى‏بینیم که اهل‏بیت
علیهم‏السلام نیز با بیان سرّ تخریب، به ابهام‏زدایى
از اذهان پرداخته‏اند. ابوهاشم جعفرى مى‏گوید: در خدمت امام
حسن عسکرى
علیه‏السلام بودم که ایشان فرمود: هنگامى که قائم (عج) ما قیام کند
دستور مى‏دهد که مناره‏ها و مقصوره‏هاى مسجد ویران شود. با خود گفتم که چرا
چنین کند؟ که امام جوابم داد: چون این‏ها بدعت‏هایى است که هیچ امام
یا پیامبرى آن را مرسوم نکرده است.
[35]

    لحن گلایه‏آمیز امیرالمؤمنین علیه‏السلام در نهج‏البلاغه از مساجد آخرالزمان،
نه بخاطر ساختمان مسجد، که به خاطر کارکردهاى آن است.

                              «یَأْتِى عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ لَا یَبْقَى فِیهِمْ مِنَ الْقُرْآنِ إِلَّا رَسْمُهُ
                         وَ مِنَ الاْءِسْلَامِ إِلَّا اسْمُهُ وَ مَسَاجِدُهُمْ یَوْمَئِذٍ عَامِرَةٌ مِنَ الْبِنَاءِ
                         خَرَابٌ مِنَ الْهُدَى سُکَّانُهَا وَ عُمَّارُهَا شَرُّ أَهْلِ الْأَرْضِ مِنْهُمْ

                        تَخْرُجُ الْفِتْنَةُ وَ إِلَیْهِمْ تَأْوِى الْخَطِیئَةُ یَرُدُّونَ مَنْ شَذَّ عَنْهَا فِیهَا
                         وَ یَسُوقُونَ مَنْ تَأَخَّرَ عَنْهَا إِلَیْهَا یَقُولُ اللَّهُ سُبْحَانَهُ فَبِى حَلَفْتُ
                         لَأَبْعَثَنَّ عَلَى أُولَئِکَ فِتْنَةً تَتْرُکُ الْحَلِیمَ فِیهَا حَیْرَانَ وَ قَدْ فَعَلَ
                         وَ نَحْنُ نَسْتَقِیلُ اللَّهَ عَثْرَةَ الْغَفْلَةِ
».[36]

                             «مردم را روزگارى رسد که در آن از قرآن جز نشاندن
                         نماند و از اسلام جز نام آن. در آن روزگار بناى مسجدهاى
                         آنان از بنیان آبادان است و از رستگارى ویران. ساکنان
                         و سازندگان آن مسجدها بدترین مردم زمین‏اند، فتنه از آنان
                         خیزد و خطا به آنان درآویزد. آن که از فتنه به کنار ماند بدان
                         بازش گردانند، و آن که از آن پس افتد به سویش برانند.
                         خداى تعالى فرماید: به خود سوگند، بر آنان فتنه‏اى بگمارم
                         که بردبار در آن سرگردان ماند و چنین کرده است، و ما از
                         خدا مى‏خواهیم از لغزش غفلت درگذرد».
[37]

    با تبیین جایگاه مسجد مجازى و مسجد فیزیکى و نحوه تعامل این دو،
روشن شد که مسجد مجازى نه رقیب که رفیق مسجد واقعى در نشر آموزه‏هاى
اسلامى خواهد بود. براى گسترش معارف دینى باید هم مسجد فیزیکى
و هم مسجد مجازى ساخته شود و منع از ساخت هر دو، ناصواب به‏نظر مى‏رسد.


 



[1]  .  ایلانلو، مژگان، مقاله «کلیساهاى مجازى در جهان واقعى»، ص 41 .

 

[2]  .  همان.

 

[3]  . یعنى از مسجد الحرام بود تا مسجد الاقصى. «سُبْحانَ الَّذى أَسْرى بِعَبْدِهِ لَیْلاً مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذى بارَکْنا حَوْلَهُ لِنُرِیَهُ مِنْ آیاتِنا إِنَّهُ هُوَ السَّمیعُ الْبَصیرُ». اسراء: 1 .

 

[4]  .  جهانگیرى سهروردى، یحیى، مقاله «مسجد مجازى، تحول و نوآورى در مسیر ایران در سال 1404» ، ص 59 .

 

[5]  . www.iritn.com/?action<show&type<news&id<73421

[6]  .  سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامى در دومین روز از سفر به استان سمنان در جمع
دانشگاهیان، www.leader.ir/langs/fa/?p=contentShow&id=2946 .

 

[7]  .  همان.

 

[8]  .  طوسى، ابوجعفر محمد بن حسن، النهایة فى مجرد الفقه و الفتاوى، ص 42 / حلى،
حسن بن یوسف بن مطهر اسدى، قواعد الأحکام فى معرفة الحلال و الحرام، ج 1 ، ص 41 / احسائى ابن ابى‏جمهور، شیخ محمد بن على بن ابراهیم، عوالى‏اللآلى، ج 4 ، ص 58 .

 

[9]  .  جمشیدى، احمد، مقاله «اینترنت، قاره ششم»، ص 41 .

 

[10]  . www.iritn.com/?action<show&type<news&id<12437

[11]  .  همان.

 

[12]  .  عده‏اى از فضاى مجازى به زندگى دوّم (second life) تعبیر مى‏کنند.

 

[13]  .  جمشیدى، احمد، مقاله «اینترنت، قاره ششم»، ص 41 .

 

[14]  . www.shia-news.com/ShowNews.asp?Code<87061718

[15]  .  فراهتى، عباسعلى، مسجد و تأثیرات علمى و اجتماعى آن در جامعه اسلامى، از آغاز تا پایان حکومت
اموى
، ص 80 ، به نقل از مسیحیت و عهدین، صص22 و 23 .

 

[16]  .  ماهنامه علمى ـ آموزشى تدبیر، ش 128 ، آذر 1381 ، بخش روى خط اینترنت.

 

[17]  .  تامپسون، جان بروکشایر، رسانه‏ها و مدرنیته، ص 240 .

 

[18]  . www.iqna.ir/fa/news_detail.php?ProdID<301380

[19]  .  موسوى همدانى، سیدمحمدباقر، ترجمه المیزان، ج 15 ، ص 175 .

 

[20]  .  توبه: 107 .

 

[21]  .  فولادوند، محمدمهدى، ترجمه قرآن.

 

[22]  .  قرائتى، محسن، تفسیر نور، ج 5 ، ص 143 .

 

[23]  .  جوادى آملى، عبداللّه‏، صهباى حج، صص 104 و 105 .

 

[24]  .  بلد: 1 ـ 2 .

 

[25]  .  مجتبوى، سید جلال‏الدین، ترجمه قرآن.

 

[26]  .  نجفى خمینى، محمدجواد، تفسیر آسان، ج 18 ، ص 284 .

 

[27]  .  مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، ج 27 ، ص 8 .

 

[28]  .  محمّد بن احمد بن یحیى؛ عن محمّد بن الحسین؛ عن محمّد بن اسماعیل؛ عن صالح بن عقبه؛ عن عمرو بن ابى‏القدام؛ عن ابیه؛ عن حبه العرنى قال: خرج امیرالمؤمنین علیه‏السلام الى الحیره فقال: لیتصلن هذا بهذا ـ و أوْمَأ بیده الى الکوفه والحیره ـ حتى یباع الذراع فیما بینهما بدنانیرو لیبنین لحیره مسجدا له خمسمأة باب یصلى فیه خلیفه القائم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله لأن مسجد الکوفه لیضیق علیهم و لیصلین فیه اثتا عشر اماما عدلا قلت یا امیرالمؤمنین و یسع مسجد الکوفه هذا الذى تصف الناس یومئذ؟ قال تبنى له اربع مساجد مسجد الکوفه اصغرها و هذا و مسجدان فى طرفى الکوفه من هذا الجانب و هذا الجانب ـ و أوْمَأَ بیده نحو نهر البصریین والغریین.

     امیرالمؤمنین على علیه‏السلام به حیره مى‏رفت درحالى که با دستش به کوفه و حیره اشاره مى‏کرد، فرمود: اینجا به آنجا وصل مى‏شود بطورى‏که یک ذراع بین این دو مکان به دینارهایى فروخته مى‏شود. مسجدى داراى پانصد باب در حیره ساخته مى‏شود و جانشین حضرت قائم علیه‏السلامدر آنجا نماز مى‏گزارد. از آنجا که در مسجد کوفه دوازده امام عادل نماز مى‏گزارند جا تنگ مى‏شود. راوى مى‏پرسد: آیا این مسجد کوفه همه آن جمعیتى را که به صف نماز مى‏ایستند را جاى مى‏دهد؟ امام علیه‏السلام فرمود: آن زمان در کوفه چهار مسجد ساخته مى‏شود که مسجد کوفه کوچک‏ترین آنهاست. این و دو مسجد دیگر در این طرف و آن طرف. با دست مبارک اشاره فرمود به رودخانه صریین و غریین.

     مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، علامه، بحار الانوار، ج 52 ، ص 374 ، ح 173 / طوسى، ابوجعفر محمد بن حسن (شیخ)، تهذیب، ج 3 ، ص 254 ـ 253 .

 

[29]  .  دفتر مطالعات و پژوهش‏هاى مرکز رسیدگى به امور مساجد، فرهنگ مسجد، صص 243 ـ 247 .

 

[30]  .  مفید، محمد بن محمد بن نعمان شیخ، الإرشاد، ص 365 / فتال نیشابورى، محمد بن حسن، روضة الواعظین، ج 2 ، ص 246 .

 

[31]  .  جهانگیرى سهروردى، یحیى، مقاله «مساجد و مهدویت با رویکرد مساجد در عصر ظهور»، سایت تبیان زنجان، لینک مستقیم: www.tebyan-zn.ir/shaban/subp.aspx?id=1280

[32]  .  طبرسى، ابوعلى فضل بن حسن، إعلام الورى، ص 355 .

 

[33]  .  همان.

 

[34]  .  صدوق شیخ، محمد بن على بن حسین بن بابویه قمى، من لایحضره الفقیه، ج 1 ، ص 155 .

 

[35]  . طبرسى، ابوعلى فضل بن حسن، إعلام الورى، ص 335 / مازندرانى، محمد بن شهرآشوب،
مناقب آل أبى‏طالب، ج 4 ، ص 437 /  إربلى، على بن عیسى ابوالحسن، کشف الغمة، ج 3 ، ص 208 / مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، (علامه)، بحارالانوار، ج 50 ، ص 215 و ج 52 ، ص 223 .

 

[36]  .  نهج‏البلاغه فیض الاسلام، قصار 361 ، ص 1258 .

 

[37]  .  شهیدى، سید جعفر، ترجمه نهج‏البلاغه.