نمایش صفحات

سؤال 29 ـ آیا بیرون بردن ابزار و وسایل مسجد از مسجد جایز است؟

بیرون بردن هیچ‏یک از ابزار و وسایل مسجد جایز نیست. بنابر آنچه از روایات استفاده مى‏شود، این حکم، حتى شامل سنگ‏ریزه‏هاى موجود در مسجد و حیاط مسجد هم مى‏شود. امام باقر علیه‏السلام مى‏فرماید: «اذا أخرجَ أحدَکم الحصاةَ مِن المسجدِ فَلیَردَّها فی مکانِها أو فی مسجدٍ آخرٍ فانِّها تُسبِّحُ»؛[1] هرگاه کسى سنگ‏ریزه‏اى را از مسجد بیرون برد، باید آن را به جاى خود و یا مسجد دیگرى برگرداند؛ چون این سنگ‏ریزه هم خداى متعال را تسبیح مى‏کند.

          به دلیل آنکه مضمون روایت مزبور قدرى عجیب به نظر مى‏رسد، علماى شیعه درصدد توجیه و تفسیر آن برآمده‏اند؛ از جمله علاّمه مجلسى قدس‏سره مى‏نویسد: ممکن است تسبیح سنگ‏ریزه کنایه از این باشد که چون از اجزاى مسجد است و مسجد جایگاه عبادت خداوند سبحان است و دلیل بر عظمت و جلال او، پس مسجد با تمامى اجزا و وجود خویش، خداوند متعال را از آنچه شایسته او نیست تنزیه و تقدیس مى‏کند و احتمال دارد معناى حدیث این باشد که سنگ‏ریزه‏ها هم همان‏گونه که قرآن کریم مى‏فرماید «همه اشیا خداوند را تسبیح و حمد مى‏کنند»،[2] خداوند متعال را ستایش کنند.

         احتمال دیگرى که به نظر مى‏رسد این است که بیرون بردن هر سنگ‏ریزه‏اى از مسجد نامطلوب نیست؛ زیرا هنگام نظافت مسجد، خاک‏ها
و سنگ‏هاى زاید و اضافى باید از مسجد دور ریخته شوند. ازاین‏رو، ممکن است روایت مزبور ناظر به آن دسته از مساجد صدر اسلام باشد که در برخى از آن‏ها، به جاى فرش از سنگ‏ریزه استفاده مى‏شد؛ یعنى بیرون بردن این سنگ‏ریزه‏ها در واقع، بیرون بردن فرش مساجد بوده است. به‏همین دلیل، ائمّه اطهار علیهم‏السلام از این عمل نهى کرده‏اند.

          روشن است که بیرون بردن ابزار و وسایل مسجد در صورت عادى حرام است و اگر کسى به همراه ببرد، باید فورا برگرداند. به همین دلیل، حدیث مزبور و نهى حضرت در صورتى که اخراج این ابزار و وسایل به سبب هدف مطلوبى باشد، هیچ اشکالى ندارد. براى نمونه، اگر بلندگوى مسجد خراب شد و احتیاج به تعمیر پیدا کرد، خروج آن از مسجد براى تعمیر، نه‏تنها مانعى ندارد، بلکه مطلوب هم هست. یا خارج کردن وسایل مسجد به‏منظور نظافت، از جمله فرش‏هاى مسجد براى شستن، قطعا شامل این‏گونه خروج‏ها نمى‏شود.

 

سؤال 30 ـ استفاده شخصى از اموال و امکانات مسجد چه حکمى دارد؟

به‏طور کلى، هرگونه استفاده از بخش‏ها، امکانات و اموال مسجد براى امورى که مغایر با جهت مسجد است، جایز نیست. از این رو، استفاده براى مصارف شخصى هم مطلقا جایز نیست؛ زیرا این‏کار غصب است، و غصب در ملک شخصى دیگران با غصب اموال و امکانات متعلّق به مسجد هیچ تفاوتى ندارد. همچنین است استفاده شخصى از درآمد موقوفات مسجد. ذکر چند استفتا در این باره، پاسخ سؤال را روشن‏تر خواهد کرد:

          سؤال: آیا مهر مسجد را به مسجد دیگر مى‏توان برد یا نه؟ مثلاً، اگر کسى مهر مسجد را ببرد و مدتى با آن نماز بخواند، چه در منزل و چه در مسجد دیگر، نماز او چه صورتى دارد؟

          جواب: «جایز نیست و باید به جاى اول برگرداند، مگر آنکه یقین کند که مخصوص آن مسجد نیست.»[3]

         سؤال: در مسجد، یک دستگاه بلندگو است که در موقع اذان و مجالس سوگوارى از آن استفاده مى‏شود. بعضى اوقات، کودکى یا پولى از اشخاص، مفقود مى‏شود، از ما خواهش مى‏کنند که به وسیله بلندگو به اهالى شهر ابلاغ نماییم، حکمش چیست؟

          جواب: «اگر بلندگو را به خارج نبرند و پول برق آن را بدهند، اشکال ندارد».[4]

         سؤال: اگر در مسجد روضه برقرار باشد، آیا مى‏توان براى ضبط شخصى از برق آن استفاده کرد؟

          جواب: «جایز نیست، مگر آنکه پول برق مصرف شده را بدهند.»[5]

         سؤال: این‏جانب خادم مسجدى هستم که مدت سى و دو سال در این مسجد براى رضاى خدا خدمت مى‏کنم و از کسى مزد و حقوق نگرفته و نمى‏گیرم. در حیاط این مسجد، مقدارى درخت قلمه و درخت میوه غرس نمودم و بار آوردم، آیا جایز است از میوه و چوب آن‏ها، خانواده این‏جانب استفاده کنند یا جایز نیست؟

          جواب: «اگر درختان را از مال خودتان غرس کرده‏اید و وقف ننموده‏اید، میوه آن از خود شماست و مى‏توانید استفاده کنید.»[6]

         سؤال: آیا جایز است لوازم مسجد، از قبیل: کولر، بلندگو و فرش جهت استفاده شخصى فاتحه و عروسى و یا استفاده پیش نماز مسجد از مسجد خارج شود؟

          جواب: «تابع کیفیت وقف است. اگر براى استفاده در مسجد وقف شده، بیرون بردن از مسجد جایز نیست.»[7]

         سؤال: عده‏اى از افراد خیّر پولى براى خریدن اجناسى که مورد احتیاج مسجد است مى‏دهند و آن اجناس به نام مسجد خریدارى مى‏شود. آیا مى‏توان از آن‏ها در خارج از مسجد براى کارهاى خیر استفاده نمود؟

          جواب: «اگر براى خصوص مسجد مزبور داده‏اند، در خصوص آن مسجد از آن استفاده شود.»[8]

         سؤال: مسجد را تعمیر کرده‏اند. گچ و خاک قدیمى آن را کنده و بیرون ریخته‏اند و قابل استفاده نیست. آیا جایز است که آن خاک‏ها را براى پر کردن صحن خانه یا اتاق ببرند یا نه؟

          جواب: «اگر به هیچ وجه، حتى براى مسجد دیگر، مورد استفاده نیست و خریدار هم ندارد، جایز است.»[9]

         سؤال: قرآن‏هایى که در مسجدالحرام است، بر بعضى نوشته شده که وقف است، ولى بر بعضى دیگر نوشته نشده است. شایع است آن‏ها که کلمه «وقف» و یا عبارت دیگر، که مفهم وقف بودن باشد ندارد، جایز است بردارند و چنین کارى احیانا شده است، بفرمایید جایز است یا نه؟

          جواب: «برداشتن آن‏ها بدون اینکه از متصدّى ذى‏ربط بگیرند، جایز نیست و باید برگردانده شود.»[10]

 

سؤال 31 ـ خرید و فروش مسجد و ابزار و وسایل آنچه حکمى دارد؟

خرید و فروش مسجد و اسباب و وسایل مربوط به آن هرچند مسجد خراب شده باشد، جایز نیست و انجام هرگونه معامله‏اى در این باره باطل است. هنگامى که مکانى عنوان مقدّس «مسجد» پیدا کرد، احکام مسجد براى همیشه بر آن جارى خواهد بود. تنها در موارد خاص ممکن است ولىّ‏فقیه به‏خاطر رعایت مصلحت، حکم به خارج شدن محلى از مسجد بودن نماید. «اگر مسجد خراب هم شود، نمى‏توانند آن را بفروشند یا داخل ملک و جاده نمایند.»[11]

         فروختن در و پنجره و چیزهاى دیگر مسجد حرام است و اگر مسجد
خراب شود، باید این‏ها را صرف تعمیر همان مسجد کنند و چنانچه به درد آن مسجد نخورد، باید در مسجد دیگر مصرف شود، ولى اگر به درد مسجدهاى دیگر هم نخورد، مى‏توانند آن را بفروشند و پول آن را اگر ممکن است، صرف تعمیر همان مسجد، وگرنه صرف تعمیر مسجد دیگر کنند.[12]

         صاحب جواهر در مقام بیان دلیل بر «استعمال ابزار و سایر مخارج یک مسجد در دیگر مساجد» مى‏فرماید: جواز استعمال در صورتى است که خود مسجد به آن ابزار نیازى نداشته باشد، یا ممکن نباشد که این ابزار و وسایل را در آن استفاده نمود؛ مثلاً، به دلیل مخروبه شدن. در این صورت، استعمال آن‏ها در سایر مساجد جایز است؛ اولاً، به‏خاطر اصل؛ یعنى اصل آن است که این عمل جایز است. ثانیا، مساجد براى خدا هستند و آنچه براى خداست، براساس روایات رسیده، در اختیار ولىّ او (یعنى امام معصوم علیه‏السلام و در عصر غیبت، در اختیار حاکم اسلامى) مى‏باشد و او مى‏تواند هرگونه که مصلحت است در آن‏ها تصرف کند. علاوه بر این‏ها، همه مساجد متعلّق به خدا هستند. پس در حقیقت، همه مساجد مثل یک مسجد هستند. پس هیچ اشکالى ندارد که برخى را با برخى دیگر به‏خاطر وجود مصالح اصلاح کرد. گذشته از موارد مزبور، غرض از مساجد و ابزار و وسایلى که در آن‏ها قرار دارند، برپاداشتن شعائر دینى و انجام عبادت است و مساجد گوناگون از این نظر تفاوتى ندارند و این‏گونه اصلاحات از مصادیق احسان هستند؛ یعنى کارهایى که انسان یقین دارد واقف به انجام آن‏ها راضى مى‏باشد، بخصوص زمانى که ترس تلف شدن این موقوفات باشد.[13] ایشان در پایان بحث، اشاره مى‏کند که فقها در این مسئله به همین شکل فتوا داده‏اند، بلکه بالاتر از آن، اجماع علماست که اختلافى در آن نیست.[14]

         بنابراین، اولى در ابزار و آلات مسجد، حرمت بیع و فروش آن‏هاست، ولى در صورت خوف از تلف شدن این ابزار و وسایل، یعنى وجود مصلحت، فروش جایز است و درآمد حاصل از آن نیز باید صرف همان مسجد و در صورت تعذّر، در مساجد دیگر صرف شود.

 

سؤال 32 ـ آیا کتاب‏هایى را که وقف مسجد شده‏اند و مورد استفاده نیستند؛ مى‏توان به کتابخانه دیگرى منتقل کرد؟

«در صورتى که وقف آن مسجد باشند، نمى‏توان آن‏ها را به مکان دیگرى انتقال داد.»[15]

 

سؤال 33 ـ قرض دادن و یا صرف کردن پولى که متعلّق به مسجد است و سپس جایگزین کردن آن با پول دیگر چه حکمى دارد؟

پولى که به عنوان امانت نزد هیأت امناى مسجد جمع شده است تا صرف مسجد شود، جایز نیست تصرفات دیگرى در آن بنمایند؛ از قبیل قرض دادن. همچنین استفاده شخصى از اموال مسجد جایز نیست، مگر آنکه به اذن متولیّان و مطابق وقف و به مصلحت مسجد باشد.

 

سؤال 34 ـ هرگاه کسى سهوا به مسجد ضرر برساند ضامن است یا خیر؟

«اگر ضرر مالى به مسجد وارد کرده است ضامن است، هرچند عمدى باشد.»[16]



[1]من لایحضره الفقیه، ج 1 ، ص 237 ـ 238 ، ح 717 .

[2] .  «اِنْ مِن شى‏ءٍ الاّ یُسبِّحُ بحمدهِ» اسراء: 44 .

[3]استفتائات، ج 2 ، ص 334 ، مسئله 1 .

[4]مجمع المسائل، ج 1 ، ص 145 ، س 70 .

[5] .  آیه‏اللّه‏ فاضل لنگرانى، جامع المسائل، ج 1 ، ص 96 ، س 316 .

[6]استفتائات، ج 2 ، ص 334 ، مسئله 1 .

 

[7] .  همان، ص 344 ، س 25 .

[8] .  همان،  ص 345 ، س 28

[9]مجمع المسائل، ج 1 ، ص 149 ، ص 84 .

[10]مناسک محشّى، ص 396 / استفتائات، مسائل متفرقه، س 1346 .

[11] .  توضیح المسائل، مسئله 909 .

[12]توضیح المسائل، مسئله 910 .

[13]جواهرالکلام، ج 14 ، ص 83 ـ 84 .

[14] .  همان، ص 94 .

[15] .  ر. ک: تحریرالوسیله، کتاب «الوقف».

[16] .  استفتاى تلفنى توسط نگارنده از: دفتر مقام معظّم رهبرى حفظه اللّه‏.