نمایش صفحات

سؤال 1 ـ انداختن آب دهان و بینى و خلط سینه در مسجد چه حکمى دارد؟

مسجد مکان مقدّس و باعظمتى است. از این‏رو، در روایات از انداختنآب دهان و بینى در مسجد نهى شده است. امام على علیه‏السلام مى‏فرمایند:«من وَقّر المسجدَ مِن نُخامِتهِ لَقىَ اللّه‏َ یَوم القیامةِ ضاحکا قَد اَعطى کتابِهِ بیمینهِ و اَنّ المسجدَ لیلتوى مِن النُخامةِ کَما یَلتوى أحدکم بِالخیزرانِ اذا وَقَعَ به»؛[1]

کسى که احترام مسجد را حفظ کند و از انداختن اخلاط (بینى و سینه) در آن خوددارى کند، در روز قیامت با سرور و شادمانى، در حالى که نامه اعمالش در دست راستش قرار دارد، خداوند را ملاقات مى‏کند. همانا مسجد هنگامى که کسى در آن خلط مى‏اندازد، از شدت درد و ناراحتى به خود مى‏پیچد؛ همان‏گونه که اگر یکى از شما را با چوب خیزران بزنند، از شدت درد به خود مى‏پیچد.

در برخى دیگر از روایات، فروبردن آب دهان و سینه را در مسجد، موجب بهبود بیمارى‏ها و امراض دانسته‏اند؛ امام صادق علیه‏السلام از پدرش نقل مى‏کند که پیامبر نقل فرمودند که: «مَن رَدَّ ریقهُ تعظیما لِحقِّ المسجدِ جَعلَ اللّه‏ُ ذلکَ قوّةً فى بدنه و کَتب له بها حسنةً و حُطَّ عنه سَیّئةٌ» و قال: «لا تَمُرُّ بداءٍ فى جوفهِ الاّ اَبرأَتهُ»؛[2] کسى که به‏خاطر بزرگداشت و احترام مسجد، آب دهان خود را فرو برد و در مسجد نیندازد، خداوند این آب دهان را به‏قدرت و توانایى تبدیل مى‏کند و براى او در مقابل این کار، حسنه‏اى مى‏نویسد و گناهى را از او محو مى‏نماید. و فرمودند: این آب دهان به هر دردى که در بدن او برخورد نماید، آن را شفا مى‏بخشد.

به‏دلیل آنکه ممکن است افراد به دلایل گوناگون، قادر به فرو بردن آب دهان و اخلاط سینه خود نباشند، بجاست هنگام رفتن به مساجد دستمالى همراه داشته باشند تا در صورت لزوم، از آن استفاده کنند و حرمت خانه خدا را از بین نبرند.

 

 

سؤال 2 ـ آداب ظاهرى مسجد رفتن که در حضور
قلب و حال خضوع و خشوع مؤثرند، کدام‏هایند؟

در پاسخ به سؤال مزبور، به اختصار به چند مورد اشاره مى‏کنیم:

1 . طهارت: مرحوم شیخ صدوق قدس‏سره روایتى از امام صادق علیه‏السلام نقل مى‏کند که فرمود: «مکتوبٌ فى التوراةِ انّ بیوتى فِى الأرضِ المساجدُ  طوبى لِمَن تَطهَّر فی بیتهِ ثُمّ زارنی و حقٌّ على المزور أن یُکرِمَ الزائر»؛[3] در تورات آمده است که خانه‏هاى من در زمین مساجد هستند. پس خوشا به حال کسى که در خانه‏اش تطهیر کند و سپس به زیارت من آید. در این صورت، بر من لازم است که زائر خود را تکریم کنم.

امام باقر علیه‏السلام مى‏فرمایند: «لاتدخلِ المساجد اِلاّ بِالطهارةِ و من دَخلَ مسجدا بغیرِ الطهارةِ فالمسجدُ خصمُهُ»؛[4] وارد مساجد نشو، مگر با طهارت و پاکى، و کسى که بدون طهارت وارد مسجد شود مسجد دشمن او خواهد بود.

همان‏گونه که ملاحظه مى‏شود دو روایت مزبور اطلاق دارند که مؤمنان باید جسم و روحشان را پیش از ورود به مساجد تطهیر کنند.

2 . با پاى پیاده رفتن: اگر انسان بخواهد پیش از ورود به مسجد و اقامه نماز، حال خضوع و خشوع پیدا کند، بهتر آن است با اندکى صرف وقت، این مسیر را با پاى پیاده طى کرده، در بین راه در نامه عمل خود بنگردد، از گناهان و خطاها عذرخواهى کند و از اینکه توفیق مسجد رفتن پیدا کرده است، شکرگزار باشد. علاوه برآن، در روایات براى پیاده رفتن به مساجد اجر و ثواب هم در نظر گرفته شده است. پیامبر گرامى فرمودند: «وَ مَن مَشى اِلى مسجدٍ مِن مساجدِ اللّه‏ِ فلَهُ بِکُلِّ خُطوةٍ خطاها حَتّى یرجع اِلى منزلهِ عشر حسناتٍ و مَحى عَنه عشرَ سیّئاتٍ و رُفِعَ له عشر درجاتٍ»؛[5] کسى که به سوى یکى از مساجدپیاده حرکت کند، خداوند در مقابل هر گامى که در مسیر رفت و برگشت برمى‏دارد به او ده حسنه پاداش مى‏دهد و ده بدى از او دور مى‏کند و وى را ده درجه بالا مى‏برد.

در روایت دیگرى، جابر بن عبداللّه‏ نقل مى‏کند که خانه‏هاى ما از مسجد پیامبر دور بود، خواستیم بفروشیم و به مسجد نزدیک شویم. رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله ما را از این کار نهى کرده، فرمودند: «اِنّ لکُم بِکُلِّ خُطوةٍ درجةً»؛[6] براى شما در برابر هر گامى که به سوى مسجد برمى‏دارید درجه‏اى نزد خداوند است.

 3 . دعا خواندن هنگام ورود: مستحب است انسان هنگام ورود به مسجد، ادعیه و اذکارى را که از ائمّه‏اطهار علیهم‏السلام هنگام ورود به مسجد نقل شده‏اند، بخواند. امام باقر علیه‏السلام از پیامبر نقل مى‏فرماید که فرمود: «اذا دَخَلَ العبدُ المسجدَ فقال: أعوذُ بِاللّه‏ِ مِن الشیطانِ الرّجیمِ، قال: اوّه! کَسرَ ظهری، و کتبَ اللّه‏ُ بِها عبادةَ سنة»؛[7] اگر بنده خدا هنگام ورود به مسجد استعاذه کند، شیطان مى‏گوید: آه! کمرم شکست. و خداوند به پاداش این عمل، براى او عبادت یک سال مى‏نویسد. دعاهاى دیگرى نیز در روایات آمده‏اند که از ذکر آن‏ها خوددارى مى‏کنیم.

4 . ورود با پاى راست: از ائمّه معصوم علیه‏السلام نقل شده است که فرمودند:«الفضلُ فی دخول المسجد أن تَبدأ برجلک الیُمنى اِذا دخلت و بالیسرى اِذا خَرجتَ»؛[8] فضیلت آن است که در هنگام ورود به مسجد، با پاى راست داخل شوى و هنگام خروج، پاى چپ مقدّم شود.

5 . نماز تحیّت مسجد: پس از داخل شدن به مسجد، مستحب است انسان براى رعایت ادب و احترام مسجد، پیش از نشستن، دو رکعت نماز تحیّت مسجد به جاى آورد. ابوذر غفارى رحمه‏اللهمى‏گوید: روزى رسول گرامى صلى‏الله‏علیه‏و‏آله را در مسجد ملاقات نمودم. پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله فرمودند: «یا أباذر! انّ لِلمسجدِ تحیّةً. قلتُ: و ما تحیّتُه؟ قال: رکعتانِ تَرکعُهما»؛[9] اى ابوذر! مسجد تحیّتى مخصوص دارد. عرض کردم: تحیّت مسجد چیست؟ فرمودند: اینکه دو رکعت نماز بجاى آورى.

اهمیت نماز تحیّت تا آن حد است که از نماز تحیّت به عنوان حقى که مسجد بر عهده مؤمنان دارد، یاد شده است. امام على علیه‏السلام مى‏فرماید: «مِن حَقِّ المسجدِ اذا دخلتَهُ أن تُصلّى فیه رکعتین»؛[10] از جمله حقوق مسجد آن است که هنگام ورود در آن، دو رکعت نماز تحیّت بجاى آورى.

البته فقها فتوا مى‏دهند که چنانچه انسان هنگام ورود و پیش از نشستن، نماز واجب را هم اقامه کند، کفایت مى‏کند و در واقع، نماز تحیّت مسجد را بجاى آورده است، اگرچه بجاى آوردن دو رکعت نماز مستقل به نیت تحیّت مسجد ـ همان‏گونه که در روایات اشاره شد ـ بهتر است.

 

سؤال 3 ـ آیا با عذر شرعى مى‏توان وارد حیاط مسجد و یا حرم امامان و امام‏زادگان شد؟

«داخل شدن در حیاط مسجد، اگر مسجد نباشد با داشتن عذر شرعى مانعى ندارد و احتیاط واجب آن است که در حرم امامان هم توقّف نکند، بلکه عبور نیز ننماید و همچنین در رواق‏ها. اما در ارتباط با حرم امام‏زادگان، رفتن با این حالت مانعى ندارد، ولى بهتر این است که به حرم امام زاده‏هاى مشهور مثل حضرت معصومه علیهاالسلام در قم با حال جُنب نرود.»[11]



[1]دعائم الاسلام، ج 1 ، ص 148 .

[2]المحاسن، ج 1 ، ص 45 ـ 55 .

[3]ثواب الأعمال، ص 28 .

[4]جامع الأخبار،  ص 70 .

[5]ثواب الأعمال، ص 290 .

[6] .  صحیح مسلم، ج 50 ، ص 168 / صحیح بخارى، ج 1، کتاب «الصلاة»، باب 426 ، ص 321 .

[7]مستدرک الوسائل، ج 3 ، ص 388 ـ 389 ، باب 30 ، ح 1 .

[8]اصول کافى، ج 3 ، ص 308 ـ 309 ، ح 1 ، باب «القول عند دخول المسجد».

[9] .  شیخ طوسى، الامالى، ص 539 .

[10]دعائم الاسلام، ج 1 ، ص 150 .

[11] .  ر. ک: توضیح المسائل، مسئله 355 / آیه‏اللّه‏ بهجت، توضیح المسائل، مسئله 359 / مجمع المسائل،  ج 1 ، ص 71 ، س 18 .