نمایش صفحات

سؤال 95 ـ مسجد را در چه مکانى مى‏توان ساخت؟ از نظر موقعیت جغرافیایى، بهتر است در کجا ساخته شود؟

به‏طور کلى، زمینى را که براى ساختن مسجد استفاده مى‏شود باید وقف مسجد شده باشد و سایر اراضى موقوفه را نمى‏توان براى مسجدسازى استفاده کرد و باید در همان جهتى که براى آن وقف شده‏اند استفاده نمود. امام حسن عسکرى علیه‏السلام مى‏فرماید: «الوقوفُ على حَسَبِ ما یَقُفُها أهلُها اِن شاءَ اللّه‏»؛[1] موقوفات بر اساسى که واقف معیّن کرده اداره و مصرف مى‏شوند. از این‏رو، از زمین‏هایى که براى اغراض دیگرى وقف شده‏اند نمى‏توان براى ساخت مسجد استفاده کرد.

در ارتباط با ساخت مسجد، مکان دیگرى که در روایات از مسجدسازى در آن نهى شده قبرستان‏ها هستند. سماعة بن مهران مى‏گوید: «سُئل أباعبداللّه‏ علیه‏السلام عن زیارةِ القبورِ و بناءِ المساجدِ فیها؟ فقال: أمّا زیارةُ القبورِ فلابأسَ بِها و لاتُبنى عندها مساجد»؛[2] از امام صادق علیه‏السلام در باره زیارت قبور و ساختن مسجد در قبرستان سؤال شد، امام علیه‏السلام فرمودند: زیارت قبور مانعى ندارد، ولى نباید در قبرستان مسجد ساخته شود.

در روایت دیگرى عبید بن زراره مى‏گوید: شنیدم که امام صادق علیه‏السلام مى‏فرمود: «الأرضُ کُلّها مسجدٌ اِلاّ بئر غائطٍ أو مقبرةٌ»؛[3] در تمامى زمین بجز محل چاه دست‏شویى و قبرستان مى‏توان مسجد بنا نمود.

البته باید توجه داشت کراهت بناى مسجد بر قبرستان در شرایطى است که مانع دیگرى نباشد، ولى اگر مانعى مثل وقف ـ یعنى اینکه زمین براى قبرستان وقف شده ـ باشد، بناى مسجد بر آن حرام است. همین‏طور است اگر بناى مسجد در قبرستان مستلزم نبش قبر و هتک حرمت مؤمنان مدفون در آنجا باشد.

          سؤال: هرگاه شخصى در قبرستان مسلمین، که وقف است، مسجدى روى قبور اموات بنا کند، آیا جایز است یا خیر؟ و اگر چنین مسجدى بنا شد، آیا نماز در آن صحیح است؟

          جواب: «ساختن مسجد در قبرستان، که زمین آن وقف قبرستان است، جایز نیست و نبش قبور مسلمین حرام است و به مجرّد ساختن، مسجد نمى‏شود. ولى نماز خواندن در آن مانعى ندارد.»[4]

         سؤال: مسجدى کوچک و خراب و کهنه در محل ما وجود دارد که براى مردم محل بسیار کوچک و غیرقابل استفاده است. زمین اطراف این مسجد، قبرستان است. آیا جایز است از هوایىِ زمین قبرستان براى اضافه و توسعه مسجد استفاده شود، به طورى که از دفن اموات، ممانعت نشود؛ یعنى قسمت فوقانى، مسجد(در ارتفاع دو متر) و قسمت تحتانى قبرستان باشد؟

          جواب: «اگر موجب نبش قبر یا هتک قبور مسلمین یا تصرف قبرستان نباشد اشکال ندارد، ولى مقدارى که از هوایى قبرستان گرفته مى‏شود، حکم مسجد پیدا نمى‏کند.»[5]

         ممکن است سؤال شود: آیا در محل نجاست مى‏توان مسجد بنا نمود یا خیر؟ در پاسخ این سؤال، به ذکر روایتى از مسعدة اکتفا مى‏کنیم: مسعدة بن صدقه مى‏گوید: از امام صادق علیه‏السلام شنیدم که در پاسخ به این سؤال فرمود: «اذا اُلقى علیه مِن الترابِ ما یُوارى ذلکَ و یَقطعَ ریحه فلا بأسَ بذلکَ لأنّ الترابَ یُطهِّرهُ»؛[6] اگر بر روى آن خاک ریخته شود، به گونه‏اى که آن را بپوشاند و بوى آن را قطع کند، اشکالى ندارد؛ زیرا خاک آنجا را پاک و طاهر مى‏کند.

          اما در ارتباط با موقعیت جغرافیایى مسجد، به نکاتى کلى اشاره مى‏کنیم:

          1 . در اماکن پرجمعیت و آباد و در مرکزیت شهرها و محلاّت، نبش تقاطع‏ها و در دسترس افراد ساخته شود.

          2 . بناى مسجد متناسب با وضع اقتصادى و فرهنگى مردم و ساختمان‏هاى اطراف باشد، به‏گونه‏اى که در اسرع وقت تکمیل گردد.

          3 . مساجد در فواصل معیّن و دور از هم ساخته شوند. متأسفانه مشاهده مى‏شود به‏خاطر لجاجت‏هاى افراد و برخى از خصومت‏هاى شخصى، مساجد متعددى نزدیک هم ساخته مى‏شوند و هیچ‏کدام کارآیى لازم را ندارند.

          4 . در زمین گسترده ساخته شود و در طرح و اجراى فضاهاى جنبى، از قبیل کتابخانه، منزل خادم و امام جماعت، پارکینگ و مانند آن دقت لازم بشود.

          5 . حتى‏الامکان، فضاى سبز مناسب در محوطّه اطراف مسجد دایر گردد.

          6 . در مسیرهاى شیبدار، اگر مسجد در قسمت‏هاى پایین باشد بهتر است؛ زیرا اگر مسجد در بلندى باشد ساکنان پایین سراشیبى چه بسا انگیزه لازم براى رفتن به مسجد نداشته باشند و یا در اثر گذشت زمان، این انگیزه در افراد ضعیف شود. ولى اگر مسجد در نیمه پایینى سراشیبى باشد ساکنان بالاى سراشیبى انگیزه رفتن براى مسجد دارند، زیرا:

اولاً ، سریع مى‏رسند؛ چون سرازیرى است.

ثانیا، حرکت به‏سوى پایین آسان است.

ثالثا، چون معمولاً بازگشت جمعى است، همراه و همسخن وجود دارد. از این‏رو، سختى مسیر احساس نمى‏شود. علاوه بر آن انگیزه به منزل رفتن قوى است.

رابعا، قرار بر برگشت آسان است. از این رو، لذا امکان استفاده از وسیله نقلیه مسجدى‏ها در بازگشت وجود دارد. البته در موارد استثنایى، که قسمت میانى یا بالاى سراشیبى از مرکزیت خاصى برخوردار باشد، بناى مسجد در آنجا مناسب‏تر است. در هر حال، با توجه به اختلاف مناطق در ساخت و سازهاى شهرى، نمى‏توان قواعد و دستورالعمل‏هاى کلى در خصوص مسجدسازى وضع نمود. از این‏رو، شایسته است مؤمنان قبل از احداث مسجد، با مشاوره، به دقت جوانب کار را بررسى کنند.

 

سؤال 96 ـ آیا تبدیل کنیف به مسجد جایز است؟

مقصود از «کنیف» مکان‏هاى آلوده به نجاست مى‏باشد. اگرچه نجس کردن مسجد هتک حرمت و از گناهان کبیره به شمار مى‏آید، اما بنا کردن مسجد براین‏گونه مکان‏ها، بخصوص به‏هنگام توسعه مسجد، با شرایطى بلا اشکال است. عبداللّه‏ بن سنان مى‏گوید: از امام صادق علیه‏السلام در مورد مکانى که زمانى دست‏شویى بوده، سؤال کردم که آیا مى‏توان آن را نظافت کرد و مسجد قرار دارد؟ امام علیه‏السلام فرمودند: «ألقِ علیهِ مِن الترابِ حتّى یَتواری فأِنّ ذلکَ یُطهِّرهُ اِن شاءَ اللّه‏ُ تعالى»؛[7] بر چنین مکانى آن‏قدر خاک بریز که نجاسات آن پوشیده شوند. این‏کار زمین را تطهیر خواهد کرد، ان شاءاللّه‏.

          نظیر این روایت را ابى‏الجارود از امام باقر علیه‏السلام نقل کرده است.[8]         مسعده بن صدقه مى‏گوید: از امام صادق علیه‏السلام پرسیدم: «أیصَلحُ مکانُ حشٍّ أن یتخذَ مسجدا؟ فقال: اِذا القِىَ علیهِ مِن التّرابِ ما یُواری ذلکَ و یقَطعَ ریَحهُ فلابأسَ و ذلکَ لأِّ الترابَ طهورٌ و به مَضَتِ السُّنّةُ»؛[9] آیا مى‏توان مکان دست‏شویى را به مسجد تبدیل کرد؟ امام علیه‏السلام فرمود: اگر به قدرى خاک روى نجاسات بریزند که پوشیده و بوى آن قطع شود مانعى ندارد؛ چون خاک، آن نجاسات را تطهیر مى‏کند و سنّت پیامبر نیز این‏گونه بوده است.

          شاید به استناد همین دسته از روایات است که فقهاى ما فتوا داده‏اند: جایز است دست‏شویى و مکان‏هایى مانند آن را، که مشتمل بر بول و غایط است، مسجد قرار دهند، به این صورت که نجاسات موجود را با خاک پاک و طاهر بپوشانند. در این حالت، نجس بودن باطن زمین مسجد ضررى ندارد، هرچند که تنجیس ظاهر و باطن مسجد در غیر این غرض جایز نیست، ولى در همین فرض هم احوط آن است که ابتدا نجاست را از این‏گونه مکان‏ها برطرف کنند، سپس آن را مسجد قرار دهند، یا اینکه تنها ظاهر زمین را، که پاک است، مسجد قرار دهند.[10]

         لازم به توضیح است که چنانچه زمینى مخصوص دست‏شویى نبوده باشد، تغییر و تبدیل آن به مسجد بلامانع است، ولى اگر چنانچه آن زمین در جهت خاص وقف و استفاده شود، تبدیل آن جایز نیست:

          سؤال: در اثر توسعه مسجد، توالت سابق آن که در حیاط مسجد بوده و فعلاً معدوم شده و زمین آن موزائیک کارى و تمیز شده است. لکن بعضى از مؤمنین در نماز خواندن روى چنین زمینى که سابقا جاى توالت بوده، احتیاط مى‏کنند. متمنّى است حکم آن را بیان فرمایید؟

          جواب: «در فرض سؤال که زمین مزبور براى انتفاع در جهت مخصوص بوده، آن را جزء صحن مسجد قرار دادن، که منافى با آن جهت است. جایز نبوده و حکم مسجد را ندارد. ولکن نماز خواندن در آن مکان مانع ندارد. واللّه‏ العالم.»[11]

         طبق این استفتا، مکانى که براى جهت خاصى مثل وضوخانه و دست‏شویى وقف شده است، چنانچه تبدیل هم شود عنوان «مسجد» را ندارد و اگر واقف ناراضى باشد، چه بسا اقامه نماز در این مکان هم خالى از اشکال نباشد.

 

سؤال 97 ـ آیا در زمین‏هایى که براى مخارج مسجد وقف شده‏اند، مى‏توان مسجد ساخت؟

در زمین‏هایى که وقف مسجدند تا از عواید آن‏ها براى مخارج مسجد استفاده شود، نمى‏توان مسجد ساخت و اضافه کردن مقدارى از آن هم براى مسجدسازى جایز نیست.[12] به طور کلى، زمین‏هایى که وقف مى‏شوند تابع نحوه وقف هستند و هرگونه تصرفاتى خارج از آن محدوده جایز نیست.

 

سؤال 98 ـ آیا تغییر حسینیه به مسجد جایز است؟

چنانچه وقف زمین براى حسینیه تمام نشده و قبض وقف حاصل نشده، تغییر آن به عنوان مسجد اشکال ندارد، ولى اگر تغییر بعد از تمامیت وقف حسینیه حاصل شده باشد، باطل است و آن محل مسجد نمى‏شود، اگرچه نماز خواندن در آنجا اشکال ندارد.

          سؤال: شخص خیّرى در جنب مسجد، زمینى به نیّت حسینیه در اختیار مؤمنین قرار داده است. بعدا امناى مسجد، آن زمین را با اجازه صاحب آن، جزو مسجد قرار داده‏اند. آیا احکام مسجد بر آن جارى است؟

          جواب: اگر وقف حسینیه تمام شده، ولو به این نحو که به قصد حسینیه تحویل داده باشد، مسجد نمى‏شود و احکام مسجد بر آن جارى نیست.[13]

 



[1]اصول کافى، ج 7 ، ص 37 ، حدیث 34 ، باب «مایجوز من الوقف و الصدقة».

[2]وسائل الشیعه، ج 3 ، ص 234 ، ح 3496  باب 65 و باب «کراهة بناء المساجد عند القبور».

[3]تهذیب الاحکام، ج 3 ، ص 259 ـ 260 ، باب «فضل المساجد و الصلاة فیها» و ح 48 .

[4]مجمع المسائل، ج 1 ، ص 132 ، س 23 .

[5]استفتائات، ج 2 ، ص 361 ، س 67 .

[6]قرب الأسناد، ص 31 ـ 32 .

[7]الأستبصار، ج 1 ، ص 442 ، باب «بئر الغائط یتخذ مسجدا»، حدیث 5 .

[8] .  همان، ص 441 ، ح 3 .

[9] .  همان، ص 441 ـ 442 ، ح 4 .

[10]عروة الوثقى، ج 1 ، ص 599 ، مسئله 1 ، فصل 15 فى بعض احکام المسجد.

[11]مجمع المسائل، ج 1 ، ص 156 ، س 114 .

[12]تحریر الوسیله، ج 2 ، کتاب «الوقف»، ص 74 ، مسئله 56 .

 

[13] .  همان، ج 2 ، ص 364 ، س 75 و 74 .