نمایش صفحات

سؤال 103 ـ اقامه نماز جماعت چه آثار و فوایدى دارد؟

برخى از آثار و فواید اقامه نماز جماعت از قبیل عبور آسان و سریع از پل صراط، ثواب مضاعف، ورود به بهشت، و تحقق نظارت عمومى، در پاسخ به سؤال هدف و فلسفه تشریع نماز جماعت بیان شده است. اینک به برخى دیگر از آثار و فواید آن اشاره مى‏کنیم:

          1 . استجابت دعاها: یکى از فوایدى که در منابع اسلامى و متون دینى براى اقامه نماز جماعت ذکر شده مستجاب شدن دعا براى نمازگزاران در جماعت است. پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آلهمى‏فرمایند: «اِنَّ اللّه‏َ ـ عزّوجلّ ـ لَیَستحیى مِن عبدِهِ اِذا صَلّى فی جماعةٍ ثُمّ سألَهُ حاجةً أن یَنصرفَ حتّى یَقضیها»؛[1] قطعا خداوند از بنده‏اش که نماز خود را به جماعت خوانده و حاجتى از او طلبیده است، شرم مى‏کند که دعاى او را مستجاب نکند.

          2 . شناخت افراد مورد اعتماد: امام صادق علیه‏السلام مى‏فرماید: از پدرم شنیدم که رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله فرمود: «مَن صلّى الخمسَ فی جماعةٍ فظنّوا به خیرا»؛[2] هرکس نمازهاى پنج گانه خود را به جماعت برگزار کند، به او گمان خوب ببرید.

          3 . سبب قرار گرفتن در دژ محکم الهى: امام صادق علیه‏السلام مى‏فرماید: «مَن صلَّى الغداةَ والعشاءَ الآخرةَ فی جماعةٍ فهو فی ذِمّة اللّه‏ِ ـ عزّوجلّ ـ و مَن ظلمهُ فاِنّما یظلُم اللّه‏َ و مَن حقّرهُ فاِنّما یُحقِّرُ اللّه‏ُ ـ عزّوجلّ »؛[3] هرکس نماز صبح و عشا را به جماعت برگزار کند در پناه خداى متعال خواهد بود و کسى که به چنین فردى ستم کند به خدا ستم کرده است و هر کس او را تحقیر کند خداى عزّوجل را کوچک شمرده است.

          4 . تربیت نیکو و پسندیده: از دیگر آثارى که در اقامه نماز جماعت وجود دارد، تربیت پسندیده است. به همین دلیل، ائمّه اطهار علیهم‏السلام شیعیان را به شرکت در این‏گونه محافل تشویق مى‏کنند و آن را مایه عزّت و سربلندى مذهب شیعه مى‏دانند. امام صادق علیه‏السلام به زید شحّام مى‏فرماید: «یا زید! خالقوا النّاس بأخلاقِهِم، صَلّوا فی مساجِدهم و عودوا مَرضاهُم، فاِنّکم اِذا فُعلتم قالوا هؤلاءِ الجعفریةُ، رحم اللّه‏ُ جعفرا، ما کان أحسنَ ما یُؤدِّبَ أصحابه»؛[4] با مردم معاشرت داشته باشید، در مساجد آن‏ها نماز بخوانید و از بیمارانشان عیادت کنید. اگر این‏گونه رفتار کنید مى‏گویند: این‏ها جعفرى مذهب هستند، خداوند جعفر را رحمت کند! چه خوب پیروانش را تربیت کرده است!

          5 . آمرزش گناهان: امام على علیه‏السلام مى‏فرماید: «اجابةُ المؤذِّن کفّارةُ الذّنوبِ»؛[5] اجابت دعوت مؤذّن (رفتن به مسجد براى اقامه نماز) کفّاره گناهان است.

          6 . برائت از آتش جهنم: امام صادق علیه‏السلام از جدّش حضرت على علیه‏السلام نقل مى‏کند که فرمود: «مَن أدرکَ الصّلاةَ أربعینَ یوما فى الجماعةِ کُتِبَ له براءةٌ مِن النفاقِ و برائةٌ مِن النارِ»؛[6] هر کس چهل روز نماز جماعت را درک کند، براى او بیزارى از نفاق و آتش جهنم نوشته مى‏شود.

          علاوه بر آثار مذکور، در پاسخ به سؤال مزبور، اقامه نماز جماعت و جمعه یک اثر تبلیغى و جهانى دارد که گفتن آن از زبان غیر مسلمانان زیباتر به نظر مى‏رسد. به ذکر نظر دو متفکر غیرمسلمان اشاره مى‏کنیم:

          هراس لیف مى‏گوید: «در مسجد "ووکنج" لندن ملاحظه کردم که عالى‏ترین نوع مساوات در میان مسلمانان وجود دارد، سخت دست‏خوش حیرت گردیدم؛ دیدم نژادهاى مختلف و شخصیت‏هاى عالى و دانى در کنار یکدیگر قرار گرفته‏اند و برادرانه مشغول عبادت هستند. نظیر این را تاکنون ندیده بودم.»[7]

         هوستون اسمیت در کتاب مذاهب انسان مى‏نویسد: «محل اجتماع مسلمانان را براى اداى صلوات خمسه، "مسجد" مى‏گویند. بیگانگانى که به ممالک اسلام سفر کرده‏اند، مشاهده نموده‏اند که اجتماع مردم مسلمان در مساجد یکى از مناظر بسیار شورانگیز مذاهب بشرى عالم است؛ چه، در صحن و شبستان ساده و بى‏پیرایه، که با نورى ضعیف منوّر است، صدها نفوس دوش به دوش یکدیگر رو به سوى قبله، گاهى به قیام و گاهى به رکوع و گاهى به سجود مشغولند.»[8]

 

سؤال 104 ـ چه فضیلت‏هایى براى نماز جماعت ذکر شده‏اند؟

برگزارى نماز جماعت از جمله دستوراتى است که در اسلام بر آن‏ها تأکید و سفارش فراوان شده است و از سوى خداوند متعال آثار و فضایل ارزشمندى براى کسانى که براى برپایى این عمل تلاش مى‏کنند، منظور گردیده است.

          در نامه‏اى از امام رضا علیه‏السلام به مأمون عبّاسى در فضیلت «نماز جماعت» مى‏خوانیم: «و فضلُ الجماعةِ على الفردِ بُکلِّ رکعةٍ ألف رکعةٍ»؛[9] پاداش هر رکعت نماز جماعت نسبت به نماز به فرادا، برابر با دو هزار رکعت است.

          پیامبر گرامى به امام على علیه‏السلام فرمودند: «یا على! انّ مَن صلّى الغداةَ فی جماعةٍ فکانّما قامَ اللیلَ کلَّه راکعا و ساجدا»؛[10] اى على، هر کس نماز صبح را به جماعت بخواند مثل این است که تمام شب را با حالت رکوع و سجود گذرانده باشد.

          پیامبر گرامى مواظبت بر نماز جماعت را بهترین راه براى عبور از پل صراط مى‏دانند: «مَن حافَظَ علىَ الجماعةِ حیثُ ما کانَ مرَّ علىَ الصّراطِ کالبرقِ اللاّمع فی أولِ زُمرةٍ معَ السابقینَ و وجههُ أضوءُ مِن القمرِ لیلة البدرِ و کانَ لَهُ بِکلِّ یومٍ و لیلةٍ حافظَ علیها ثوابُ شهیدٍ»؛[11] کسى که بر نماز جماعت مواظبت نماید همانند برق جهنده ـ بسیار سریع ـ همراه اولین گروه، از پل صراط مى‏گذرد، در حالى که سیماى او روشن‏تر از ماه شب چهاردهم مى‏باشد، و براى هر شب و روزى که بر نماز جماعت محافظت نماید، ثواب شهید داده مى‏شود.

          در روایت دیگرى، صفوف نمازگزاران را به صف‏هاى ملائکه‏اى تشبیه
فرموده است: «و امّا الجماعةُ فانّ صفوفَ اُمّتى فى الأرضِ کصفوفِ الملائکةِ فی السّماءِ و الرکعةُ فی جماعةٍ أربعٌ و عشرونَ رکعةً کلُّ رکعةٍ أحبُّ الى اللّهِ ـ عزّوجلّ ـ مِن عبادةِ أربعینَ سنةٍ و امّا یوم القیامة [ الجمعةُ ] فانّ اللّه‏َ یجمعُ فیه الأولینَ و الآخرینَ للحساب [ سدٌّ ] فما مِن مؤمنٍ مشى الى الجماعةِ الاّ خفّفَ اللّه‏ُ علیه ـ عزّوجلّ ـ أهوالَ یومِ القیامةِ ثُمَّ یأمرُ بِهِ اِلىَ الجنّةِ»؛[12] صف‏هاى نماز جماعت امت من در زمین مانند صفوف ملائکه الهى در آسمان است و ثواب هر رکعتش به اندازه بیست و چهار رکعت است که هر رکعتش نزد خداوند متعال محبوب‏تر از عبادات چهل سال است و اما امروز قیامت [یاجمعه] خداوند تمام انسان‏ها را براى حساب جمع مى‏کند، پس هیچ مؤمنى نیست که بر نماز جماعت داشته باشد مداومت، مگر اینکه خداوند ترس‏ها و وحشت‏هاى روز قیامت را برایش کم مى‏کند و سپس دستور مى‏دهد که او را به سوى بهشت ببرند.

          اهمیت شرکت در نماز جماعت و برخوردارى از فضایل و پاداش آن به حدى است که پیامبر مکرّر به آن دسته از مسلمانانى که در نماز جماعت شرکت نمى‏کردند اخطار مى‏داد و آن‏ها را عتاب و سرزنش کرد. پیامبر حتى کور مادرزاد را هم از شرکت در جماعت مسلمانان معاف نکرد؛ وقتى کورمادرزادى به حضرت فرمود: «انّى ضریر البصر و رُبّما أسمعُ النداءَ و لا أجدُ مَن یقودنى الى الجماعةِ و الصّلاةِ مَعکَ؟»؛ اى رسول خدا، من از چشم عاجز هستم و گاهى صداى اذان را مى‏شنوم و کسى را نمى‏یابم که مرا به جماعت راهنمایى کند تا با شما نماز بخوانم. پیامبر گرامى فرمودند: «شُدَّ ِمن منزلِکَ اِلىَ المسجدِ حَبلاً و احضرِ الجماعةَ»؛[13] ریسمانى از خانه‏ات تا مسجد بکش و به کمک آن در نماز جماعت حاضر شو.

          به راستى، آیا با دیدن این روایت از پیامبر گرامى، دیگر عذرى براى
شرکت نکردن و عدم حضور در نماز جماعت براى افراد باقى مى‏ماند؟!

 

سؤال 105 ـ فلسفه تشریع نماز جماعت چیست؟

بى‏تردید، چنانچه جامعه‏اى دچار اختلاف و تفرقه شود، بخش مهمى از نیرو و توان و استعداد خود را در کشمکش‏ها و درگیرى‏ها از دست خواهد داد و این براى تمام جوامع، بخصوص جامعه اسلامى، بسیار خطرناک و نامطلوب است.
از این رو، در اسلام، وحدت، یک‏دلى و همسبتگى افراد جامعه با یکدیگر در
پرتو دستورات و فرامین الهى از اساسى‏ترین نیازهاى جامعه به‏شمار آمده
و در جهت ایجاد وحدت، قوانین و دستورالعمل‏هایى براى مسلمانان وضع شده‏اند. از جمله این قوانین و دستورات، که در مکتب اسلام بسیار بر انجام آن‏ها تأکید شده، بجاى آوردن «نماز جماعت در هر روز» و نماز جمعه هفته‏اى یک بار است. به دلیل آنکه غالبا نمازهاى جمعه و جماعت در مساجد برگزار مى‏شوند، از این‏رو، مسجد در ایجاد «وحدت» و همبستگى داراى نقش و جایگاهى ویژه است. در پرسش‏هایى که از ائمّه اطهار علیهم‏السلام در ارتباط با فلسفه تشریع نماز جماعت پرسیده شده، به برخى از آثار این عمل اشاره شده است که در ذیل، به آن‏ها اشاره مى‏کنیم:

          امام هشتم علیه‏السلام در پاسخ به این سؤال فضل بن شاذان، به آثار فردى و اجتماعى نماز جماعت اشاره مى‏فرمایند: «لأن لایکونَ الاخلاصُ و التوحیدُ والاسلامُ و العبادةُ للّه‏ِ الاّ ظاهرا مکشوفا مشهورا، لأنّ فی اظهارِهِ حجةٌ على اهلِ الشرقِ و الغربِ للّه‏ِ ـ عزّوجلّ ـ وَحدَهُ و لیکون المنافقُ و المستخِفُّ مؤدیّا لِمَا أقرَّ به بظاهرِ الأسلامِ و المراقبةِ و لِیکونَ شهاداتُ الناسِ بالأسلامِ مِن بَعضِهم لِبعضٍ جائزةٌ ممکنةٌ مع ما فیه مِن المساعدةِ علىَ البرِّ و التقوى و الزجرِ عن کثیرٍ مِن معاصىِ اللّه‏ِ ـ عزّوجلّ‏ـ »؛[14] براى اینکه بندگى خالصانه و یکتاپرستى و اسلام و عبادت خداوند ـ عزّوجلّ ـ آشکار گردد و از این طریق، حجت الهى بر همه انسان‏ها تمام شود و منافقان و مؤمنانى که سهل‏انگارند و نماز را سبک مى‏شمارند، از دیگر مؤمنان شناسایى گردند و مؤمنان بتوانند به اسلام یکدیگر گواهى دهند. علاوه براین، شرکت در نماز جماعت کارى نیک و موجب پرهیزگارى است و دورى از بسیارى از گناهان را به دنبال خواهد داشت.

          در روایت دیگرى امام صادق علیه‏السلام مى‏فرماید: «انّما جُعل الجماعةُ و الأجتماعُ اِلىَ الصّلاةِ لکى یُعَرفَ مَن یُصلّى مِمّن لایُصلّى و مَن یَحفظُ مواقیتَ الصّلاةِ مِمّن یُضیّعُ و لولا ذلکَ لم یُمکن أحدٌ أن یَشهدَ على آخرِ بِصلاحٍ لأنّ مَن لایُصلّی لاصلاح له بین المسلمین... و قد کانَ یقولُ رسولُ اللّه‏ صلى‏الله‏علیه‏و‏آله: لاصلاةَ لِمَن لا یُصلّى فى المسجدِ مَعَ المسلمین اِلاّ مِن علّةٍ»؛[15] نماز جماعت و اجتماع و گردهمایى براى نماز فقط به این خاطر مقرّر شده است که نمازخوان و بى‏نماز از یکدیگر شناخته شوند و نیز کسى که بر اوقات نماز محافظت مى‏کند از کسى که آن را ضایع مى‏سازد مشخص گردد، و اگر نماز جماعت نبود کسى از جامعه اسلامى نمى‏توانست به صلاحیت دیگرى گواهى دهد؛ چون کسى که نمازش را نخواند در بین مسلمانان صلاحیت و جایگاهى ندارد... رسول گرامى مى‏فرمودند: نمازى نیست براى کسى که بدون عذر و علت در مسجد و با مسلمانان نماز نخواند.

          از دو روایت مزبور آثار، اجتماعى نماز جماعت ظاهر مى‏شوند که به‏طور خلاصه به آن‏ها اشاره مى‏کنیم:

          1 . آشکار شدن اسلام و بندگى خدا و آیین توحید و یکتاپرستى و اتمام حجت بر آنان؛

          2 . شناخته شدن نمازخوان و بى‏نماز در اجتماع مسلمانان؛

          3 . شناخت منافقان و کاهلان از مؤمنان حقیقى و شهادت دادن مردم بر یکدیگر؛

          4 . ترویج روحیه تعاون و همکارى و مشارکت در کارهاى عمومى
و عام‏المنفعه؛

          5 . ترویج روحیه تقوا و پرهیزگارى؛

          6 . تحقق نظارت عمومى بر رفتار و کردار افراد جامعه و در نتیجه،
اجتناب افراد از معاصى و فراهم شدن محیط سالم اجتماعى.

 



[1] .  ارشاد القلوب، ج 1 ، ص 183 .

[2]اصول کافى، ج 3 ، ص 371 ، باب «فضل الصلاة فى‏الجماعة»، حدیث سوم.

[3]من لایحضره الفقیه، ج 1 ، ص 377 ، باب «الجماعة و فضلها»، حدیث 1098 .

[4] .  همان، ج 1 ، ص 383 ، ح 1128 .

[5]جامع الأخبار، ص 67 .

[6]ارشاد القلوب، ج 1 ، ص 184 .

[7]راه تکامل، ج 3 ، ص 102 / مسجد نهاد عبادت و ستاد ولایت، ص 170 .

[8]اسلام از نظر دانشمندان غرب، ص 52 .

[9]وسائل الشیعه، ج 8 ، ص 289 ، باب یکم، باب «تأکد استحبابها فى‏الفرائض».

[10]دعائم الاسلام، ج 1 ، ص 153 .

[11]اعلام الدین، ص 423 .

[12]الخصال، ج 2 ، ص 355 /  بحارالأنوار، ج 85 ، ص 6 ، باب یکم، حدیث هشتم.

[13]تهذیب الأحکام، ج 3 ، ص 266 .

[14]علل الشرائع، ج 1 ، ص 262 .

[15]من لایحضره الفقیه، ج 3 ، ص 38 .