نمایش صفحات


 بیرونى
          امّا آنچه به عنوان موانع مشترک جذب جوانان به مساجد، در خانه و مدرسه
اجتماع است که در خور توجه و جاى تأمل و تعمق و بازنگرى است،
وجود دوگانگى و تناقض در گفتار و اعمال است.
          یعنى اینکه نوجوان و جوان در معاشرت و مصاحبت با اعضاى خانواده،
به ویژه والدین و در محیط‏هاى آموزشى به ویژه با رفتار کسانى که مسئولیت دینى
و پرورشى او را به عهده دارند، و با ورود به اجتماع ارتباط با مردم در جامعه
و مظاهر و موقعیت‏هاى گوناگون آن و مخصوصا در مساجد و مراکز دینى نباید
شاهد اعمال و رفتارى باشد که مغایر با تعالیم اخلاقى و دینى است و با عقاید
و آموخته‏هاى اسلامى او منافات دارد، زیرا جوان با دقت آنان را زیر نظر داشته
و رفتار آنها را سرمشق و راهنماى خویش قرار مى‏دهد، آنگاه اگر ببیند رفتار پیروان
دین به ویژه بانیان مذهب و ایدئولوگ‏هاى اسلامى با نقش و روش و سلوک اسلامى
و ارزش‏هاى دینى کمتر ارتباط دارد بتدریج به مسائل اخلاقى و مقدمات مذهبى
و مراکز دینى و حضور در مسجد دلسرد و بى‏اعتنا مى‏شود و اگر در خانه هم که او
تأثیرپذیرتر است شاهد نوعى هماهنگى با اجتماع باشد و در مدرسه و مسجد هم
دو گانگى در رفتار وجود داشته باشد، طبیعى است که آثار تربیت دینى در نوجوان
و جوان بتدریج از بین مى‏رود و یا وقتى در جایى شاهد رهنمود خاصى است که با
دیگر محیط‏ها و موقعیت‏ها متناقض بوده و در تضاد است (چهار نوع تربیت
متفاوت و معارض هم که به جنگ یکدیگر برمى خیزند)، انصاف بدهید در این بین
متحیر و سرگردان باشد که حق با کیست و کدام یک از آنها؛ حقیقت منطبق است،
چه بسا دیرى نپایید که به همه پشت پا زند و به لائیکى و پوچ‏گرائى (نهلیسم) گراید
زیرا در کشمکش این همه اندیشه‏ها و مظاهر مختلف اجتماعى عاقبت گمشده خود
را نمى‏یابد و راهى که رفتنى است و باید برود، بر او نهان و بر سر چند راهى
سرگردان مى‏ماند و وقتى به اطراف خود مى‏نگرد، کسانى مثل خود را مى‏بیند که
بى‏علاقه به دین یا متنفر از تقیّدات دینى و مقدسات مذهبى اند؛ آنگاه با حالت
تردید به مسائل مى‏نگرند، زیرا آنان نیز مثل او، فرصت مطالعه و بررسى نیافته‏اند
یا قدرت تحلیل و انتخاب صحیح ندارند و یا بى‏اعتنا به زندگى نازل حیوانى،
سرگردان و جز خور و خواب و لذّات مادّى و غیره، غمى ندارند.
          این است که اگر الگوها (اعم از والدین، معلمان، مربیان، استادان،
امامان جمعه و جماعت، مبلغان اسلامى و علما و امراى نظام اسلامى،
دچار دوگانگى در گفتار و کردار باشند و اعمال آنها گفته هایشان را تصدیق نکند.