مقدمه (ایجاد انگیزه)
«وَ الَّذینَ اتَّخَذُوا مَسْجِداً ضِراراً وَ کُفْراً وَ تَفْریقاً بَیْنَ الْمُؤْمِنینَ وَ إِرْصاداً لِمَنْ حارَبَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ وَ لَیَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنا إِلاَّ الْحُسْنى وَ اللَّهُ یَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَکاذِبُون». مسجدی در حال سوختن بود اما هیچ کسی مجاز به خاموش نمودن آتش نبود؛ چراکه سوزانده شدن آن به امر الهی بوده است. مسجدی که محلی برای توطئه و ایجاد تفرقه بین مؤمنین باشد باید سوزانده شود! در سال نهم هجرت رسول خدا که عازم جنگ تبوک بودند عدهای از منافقین نزد پیامبر آمدند و برای ساختن مسجد اجازه گرفتند تا از این مسجد برای هدف منافقانه خود استفاده کنند اما...
طرح مسئله (اقناع اندیشه)
مسجد بى گمان به عنوان سنگرى که از آغاز بناى آن تاکنون داراى نقش فرهنگى و آموزشى و تربیتى بوده است مىتواند در خصوص رشد فضایل اخلاقی و تعمیق ارتباط برادران ایمانی نقش بسزایی داشته باشد.
«اَبَا الْحَسَنِ مُوسَى ابْنَ جَعْفَرٍ (عَلَیْهِمَا السَّلامُ) یُحَدِّثُ عَنْ اَبیهِ (عَلَیْهِ السَّلامُ) اَنَّهُ قالَ: مَنْ اَسْبَغَ وُضوئَهُ فى بَیْتِهِ وَ تَمَشَّطَ وَ تَطَیَّبَ ثُمَّ مَشى مَنْ بَیْتِهِ غَیْرَ مُسْتَعْجِلٍ وَ عَلَیْهِ السَّکینَةُ وَالْوقارُ اِلَى مُصَّلاهُ رَغْبَةً فى جَماعَةِ الْمُسْلِمینَ لَمْ یَرْفَعْ قَدَماً وَ لَمْ یَضَعْ اُخْرى اِلَّا کُتِبَ لَهُ حَسَنَةٌ، وَ مَحَتْ عَنْهُ سَیِّئَةٌ وَ رُفِعَتْ لَهُ دَرَجَةٌ فَاِذا ما دَخَلَ الْمَسْجِدَ اِلى اَنْ قالَ (عَلَیْهِ السَّلامُ): ثُمَّ اِفْتَتَحَ الصَّلوةَ مَعَ الْاِمامِ جَماعَةً اِلَّا وَجَبَتْلَهُ مِنَ اللَّهِ الْمَغْفِرَةُ وَ الْجَنَّةُ مِنْ قَبْلِ اَنْ یُسَلِّمَ الْاِمامُ؛ امام موسى ابن جعفر علیه السلام از پدر بزرگوارش نقل فرمود: کسى که در منزلش وضوى کامل بگیرد و مویش را شانه کند و خود را معطّر نماید، سپس از خانه اش بدون عجله و با آرامش و وقار بیرون آید و به طرف محل نماز برود در حالى که میل به جماعت مسلمین دارد قدمى از زمین برنمى دارد و نمى گذارد مگر این که یک حسنه برایش نوشته شود و یک گناه از او محو گردد و یک درجه به خدا نزدیک شود تا زمانى که داخل مسجد شود. تا اینکه فرمود: سپس نماز را با امام جماعت شروع کند از طرف خدا مغفرت و بهشت بر او واجب مى شود قبل از اینکه امام سلام نماز را بدهد».
برای این که مؤمن سمت و سوی الهی پیدا کند باید مسیر و محل تفریح و عبادتش مسجد باشد. او میداند که در این مسیر نسبت به قدمهایی که برمیدارد در پیشگاه الهی درجه و مقام خواهد داشت و این وقار و آرامش میتواند زینتی برای حیات مؤمنانهاش محسوب شود. یکی از تفریحهای مؤمن عبادت است و مؤمن نسبت به مسجد مثل ماهی نسبت به آب است؛ چرا که دوست ندارد به راحتی از آن بیرون بیاید. مسجد به عنوان یک مرکز دینی برای عموم، نقش اساسی در شکلگیری شخصیت افراد و اجتماعات مسلمین دارد. از این جهت بطور طبیعی مسجد میتواند در جهتدهی اخلاقی و رونق بخشیدن به زندگی مؤمنانه نقش خوبی را ایفا کند.
حضور بانوان و مردان و تبادل اعتقادات و خلق و خوی مؤمنانهای که بین مردم شرکت کننده در مسجد حاکم است؛ اطلاعات اجتماعی، جویا شدن از احوال هم و احوال مسلمین، تنها بخشی از این ظرفیت بزرگی است که مساجد دارند. در این مکانها مؤمنان فرصت می یابند با جمعی آشنا شوند که از نظر دین و عبودیت با آنان همرنگ هستند و توان ایجاد گروههای اجتماعی هماهنگ را دارند؛ بنابراین آنان می توانند از بین اهل مسجد برادران یا خواهران مناسبی، از حیث دینی، برای خود بیابند زیرا این افراد در ابعاد اخلاقی و اجتماعی شباهتهای زیادی به هم دارند. امام صادق (علیهالسلام) در این مورد فرمود: «یَا فَضْلُ، لَا یَأْتِی الْمَسْجِدَ مِنْ کُلِّ قَبِیلَةٍ إِلَّا وَافِدُهَا، وَ مِنْ کُلِّ أَهْلِ بَیْتٍ إِلَّا نَجِیبُهَا. یَا فَضْلُ، إِنَّهُ لَا یَرْجِعُ صَاحِبُ الْمَسْجِدِ بِأَقَلَ مِنْ إِحْدَى ثَلَاثٍ: إِمَّا دُعَاءٍ یَدْعُو بِهِ یُدْخِلُهُ اللَّهُ بِهِ الْجَنَّةَ، وَ إِمَّا دُعَاءٍ یَدْعُو بِهِ لِیَصْرِفَ اللَّهُ بِهِ عَنْهُ بَلَاءَ الدُّنْیَا، وَ إِمَّا أَخٍ یَسْتَفِیدُهُ فِی اللَّهِ (عَزَّ وَ جَلَّ)». اهل مسجد به کمتر از یکی از سه چیز از مسجد بر نمیگردد [که یکی از آنها] دوستی است که از او در مسیر خدا استفاده میکند. زنان و مردان با حضور در مساجد، می توانند از یک اجتماع سالم دینی بهره مند شوند. طبق روایتی که از امام علی (علیهالسلام) نقل شد، تأثیرات رفتاری که حضور در مسجد برجای میگذارد، میتواند جامعه دینی را از فساد و گناه پاک کرده و مسلمین را به سمت یک جامعه سالم هدایت کند. «مَنِ اخْتَلَفَ إِلَى الْمَسَاجِدِ أَصَابَ إِحْدَى الثَّمَانِ أَخاً مُسْتَفَاداً فِی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَوْ عِلْماً مُسْتَطْرَفاً أَوْ آیَةً مُحْکَمَةً أَوْ رَحْمَةً مُنْتَظَرَةً أَوْ کَلِمَةً تَرُدُّهُ عَنْ رَدًى أَوْ یَسْمَعُ کَلِمَةً تَدُلُّهُ عَلَى هُدًى أَوْ یَتْرُکُ ذَنْباً خَشْیَةً أَوْ حَیَاء؛ ...یا کلماتی می شنود که او را از فساد و گناه باز می دارد و یا به خاطر ترس [از خدا] یا حیا و آبرو، گناهی را ترک میکند».
بر این اساس حضور در مسجد، میتواند نقش بازدارنده در ارتکاب جرایم و گناهان نیز داشته باشد و افرادی که در مسجد حضور دارند و دوستانی مسجدی دارند کمتر به سمت جرائم حرکت میکنند با اندکی دقت در مییابیم که ماه مبارک رمضان که جلوه های معنویت در بین عموم مردم نمود دارد، آمار جرم و جنایت نیز کاهش داشته است. قال رسول اللّه (صلیالله علیه و آله): «سَبْعَةٌ یُظِلُّهُمُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِی ظِلِّهِ یَوْمَ لَا ظِلَّ إِلَّا ظِلُّهُ إِمَامٌ عَادِلٌ وَ شَابٌّ نَشَأَ فِی عِبَادَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ رَجُلٌ قَلْبُهُ مُتَعَلِّقٌ بِالْمَسْجِدِ إِذَا خَرَجَ مِنْهُ حَتَّى یَعُودَ إِلَیْه؛ هفت گروه در قیامت مورد توجه خدا قرار میگیرند... [که از جمله آنهاست،] شخصی که وقتی از مسجد خارج می شود تا زمان برگشت، توجه اش به مسجد باشد». این همه نشان می دهد، حضور در مسجد، علاوه بر آثار دنیوی که همان رشد در جهت اخوت و برادری بین مردم بوده، از جنبه اخروی و کمالات معنوی نیز ـ به عنوان عاملی تأثیرگذار ـ مورد توجّه است.
نقل است که شیخ الرئیس ابوعلی سینا برای ابو سعید ابوالخیر نوشت: چه لزومی دارد، مردم همه در مسجد اجتماع کنند، با اینکه خداوند از رگ گردن به انسان نزدیکتر است. هرجا که باشی اگر رابطه ات با خدا برقرار باشد، نتیجه خواهی گرفت. وی در پاسخ نوشت: اگر چند چراغ در یکجا روشن باشد، اگر یکی از آنها خاموش شد، چراغهای دیگر روشن است، ولی اگر همان چراغها هر کدام در یک اطاق باشد، اگر یکی از آنها خاموش شد، آن اتاق در تاریکی فرو خواهد رفت. انسانها نیز اینگونه اند؛ تربیت سیاسی که در مسجد ارائه میشود، به دلیل ماهیت مذهبی آن میتواند نسلی را پدید آورد که پشتوانه جامعه دینی باشند و در برابر حوادث سیاسی هوشیاری لازم را داشته باشند. بعضی گناهکارند، اگر تنها باشند، شاید موفق به کسب فیوضات الهی نشوند، ولی اگر در جمع باشند، شاید خداوند به برکت افراد دیگر، آنها را هم مشمول برکات خود سازد.
شخصی به نام ابوسلیمان حلوانی در مورد صفات مؤمنین از امام صادق (علیه السلام) سئوال کرد و ایشان فرمود: صفت مؤمن نیرومندی است در دین، و احتیاط است در نرمش، و ایمان است در باور و یقین، و حرص و علاقه شدید در فهم و فقه، و نشاط و جدیّت در هدایت، و نیکی در پایداری و استقامت، و چشمپوشی و خودداری هنگام شهوت و هوس، و دانش در حلم و بردباری، و شکرگزاری در مدارا، و بخشندگی در حقّ، و میانهروی در غنی و بینیازی، و آراستگی در فقر و بیچیزی، و گذشت در نیرومندی، و طاعت و بندگی در خیرخواهی، و پارسائی در خواهش و میل، و رغبت شدید در جهاد، و نماز در گرفتاری، و شکیبائی در سختی، و در سختیها با متانت، و در ناخوشایندیها شکیبا، و در رفاه و خوشیها شکرگزار است؛ غیبت نمیکند، و تکبّر نمیورزد، و تعدّی و تجاوز نمینماید و اگر بر او تعدّی و ستمی شود شکیبائی میکند، و از خویشاوند نمیبُرد، و سست و ضعیف، و سختدل و خشن و بدخُلق نیست، نگاهش از کنترل او خارج نمیشود، و شکمش او را به رسوائی نمیکشاند، و عورتش بر او چیره نمیگردد، و به مردم حسد نمیورزد، و سستی نمیکند، و تبذیر و تلف و اسراف و زیادهروی نمینماید، بلکه میانهروی میکند، و به ستمدیده یاری و به مستمندان مهربانی مینماید، نَفسش از او در زحمت و مردم از او در راحت هستند، در جاه دنیا رغبت و از رنج آن بیتابی نمیکند؛ مردم كاری و مهمّی دارند (دنیا) که به آن روی آوردهاند و او مهّم دیگری دارد (دین و آخرت) که او را به خود مشغول ساخته است؛ در حلم و بردباریش نقصانی و در رأی و اندیشهاش سستی و در دینش تباهی دیده نمیشود؛ کسی را که با او مشورت نماید راهنمائی میکند، و هرکس را که به او کمک کند یاری مینماید، از باطل و فحش و جهالت میترسد و میگریزد؛ و صفت مؤمن اینهاست .
فضایل اخلاقی که در مورد مؤمن بیان شد به وضوح میتوان دریافت که برای روشن شدن این گونه فضایل در یک انسان و نیز تقویت آن به جمعی مؤمنانه مثل نهاد خانواده و بستری مساعد مثل مساجد نیاز است تا در به ایجاد و رشد آن فضیلتها منجر شود. همان طورى که شناخت صفات مؤمن در اخلاق نیکو داشتن تأثیرگذار است، شناخت صفات بد اشخاص نیز نقشآفرین است؛ چرا که در مواردی خوب است. شناخت صفات رذیله به مؤمن کمک میکند تا زندگی و اخلاق خویش را با آن تنظیم کند و آن رذیلهای که در خود وجود دارد را دنبال کند و برای حذف آن چارهای بیندیشد. آموزش ادب از بیادبان نیز خود مسیری است. در مسجد و در کنار هم بودن برخی از نواقص و رذایل افراد نیز نمود پیدا میکند. به عنوان مثال در این اجتماع می تواند خصت، دروغ، غیبت و... را ببیند و نسبت به رفع آن در خود و نیز دیگران برنامهریزی کند.
شناخت صفات رذیله اخلاقی مانند: احساس حقارت، بىحوصلگى، بداخلاقى، افراط در دوستى، ناامیدى، خودکمبینى، عقاید گمراهکننده، عادات غلط و بىاعتنایى به ارزشها و... انسان را بر آن مىدارد تا درصدد رفع و حذف نکات بداخلاقی خویش قرار گیرد و با حساسیت ویژه به خود بنگرد تا رفتار، کردار و گفتار خود را با منطق حل و فصل کند و این در موارد دوستان خوب مسجدی، مثل کف دست و پشت دست برای اصلاح هم کمک خواهند کرد.
نتیجهگیری
با مؤمنان نشست و برخواست کردن خیلی از نکات خوب و بد انسان را نمایان خواهند کرد. برادران ایمانی در مسجد با رفتار یا با گفتار خود مثل آیینه این مهرورزی را انجام می دهند؛ چرا که مؤمن آینه مؤمن است و تمام عیوب را روبروی آدم میگوید و نه مثل شانه پشت سر، موبهمو بگوید. حضور در مساجد این بستر را فراهم میکند تا در جهت رشد فضایل و رفع رذایل اخلاقی گامهای خوبی برداشته شود.